شنبه 08 اردیبهشت 1403 - 27 Apr 2024
کد خبر: 35655
نویسنده: مرضیه احقاقی
تاریخ انتشار: 1401/12/02 06:40
یک جامعه‌شناس در گفت‌وگو با صمت به مناسبت روز جهانی زبان مادری:

زبان مادری سرکوب‌ناپـذیر است

یونسکو ۲۱ فوریه را به‌عنوان روز جهانی زبان مادری نام‌گذاری کرده است. نام‌گذاری این روز با هدف پذیرش تنوع زبانی و فرهنگی در دنیا انجام‌شده است.
زبان مادری سرکوب‌ناپـذیر است

ضرورت پذیرش تکثر فرهنگی و زبانی

تاریخچه نامگذاری این روز به سال ۱۹۵۲ بازمیگردد؛ در این سال ۱۹۵۲ دانشجویان دانشگاههای مختلف شهر داکا پایتخت امروزی کشور بنگلادش با هدف ملی کردن زبان بنگالی بهعنوان دومین زبان پاکستان (در کنار زبان اردو) تظاهرات مسالمتآمیزی در این شهر بهراه انداختند. اما این اعتراض مسالمتآمیز به تیراندازی پلیس به دانشجویان و کشته شدن عدهای از آنها منتهی شد. پس از استقلال بنگلادش از پاکستان و به درخواست این کشور، برای نخستینبار سازمان یونسکو ۲۱ فوریه را روز جهانی زبان مادری نامید. پس از آن موضوع زبان مادری و حتی زبان یا گویش قومیتهای مختلف یک کشور در دنیا موردتوجه قرار گرفت. افراد بسیاری از تبعیضهایی که به آنان در سایه زبان یا گویش و حتی لهجه روا داشته شده، سخن گفتند. البته این موضوع عموماً با حساسیت قابلتوجهی از سوی دولتها دنبال میشود اما باید ادعا کرد که پذیرش این تکثر زبانی و فرهنگی در کنار پذیرش ادغام ساختاری یکزبان رسمی، بسیاری از مشکلات حاکم بر این حوزه را مرتفع خواهد کرد. صمت برای بررسی این موضوع با مصطفی مهرآیین جامعهشناس گفتوگو کرده است.

زبان از چه جایگاهی در زندگی ما برخوردار است؟

زبان تنها مجرای دستیابی به جهان و یگانه راه دستیابی به آن است. این گزاره نخستین بار در نظریههای زبانشناسی توسط فردینان سوسور مطرح و در ادامه با کمک میخائیل باختین تکمیل شد. بنابراین میتوان اینطور ادعا کرد که جهان در زبان معنی مییابد. زبان ارتباط میان ما را با جهان درون انسانها، جهان بیرون و همچنین در تعامل و روابط انسانی شکل میدهد.

تاجاییکه واژه و کلمه داریم و از آن برای روایتگری استفاده میکنیم، جهانی را به کنترل و مالکیت خود درخواهیم آورد. درنتیجه میتوان اینطور نتیجه گرفت که زبان، جهان را برای ما ممکن میکند.هانا آرنت نیز معتقد بود برای ساخت جهان باید از روایت و زبان استفاده کرد. آرنت از ۳ قلمرو «زحمت»، «کار» و «عمل یا روایتگری» سخن به میان میآورد. در قلمرو زحمت یا تلاش انسان برای تأمین نیازهای زیستی انسان با حیوانات مشترک است. قلمرو کار نیز در عصر سرمایهداری و به دنبال توسعه تکنولوژی و ماشینی شدن فعالیتها یا بهبیاندیگر خروج انسان از دنیای کار، به حوزه زحمت نزدیک شد.

بدین ترتیب در دنیای عمل یا روایتگری انسان امکانی برای بروز مییابد. انسان با روایتگری، قصهگویی و توصیف جهان، قابلیت برای انسانبودگی یا جهانسازی خواهد یافت. از مجموع موارد یادشده میتوان اینطور نتیجه گرفت که انسان بدون زبان، جهانی ندارد و در هیچ نسبت با جهان قرار نخواهد گرفت.

به اعتقاد شما زبان مادری از چه اثرگذاری بر جامعه ما برخوردار است یا چه نقشی در تنظیم روابط ما با پیرامون و درون خود، ایفا میکند؟

هر جامعهای مبتنی بر دنیای زبانی حاکم بر آن، به جهان دسترسی پیدا میکند. یا به بیانی دیگر ارزش دنیای زبانی مجرای ورود ما به جهان است. از آنجاکه زبان ما فارسی است؛ بر همین اساس میتوان ادعا کرد که بر پایه همین زبان فارسی به جهان دسترسی داریم. درواقع جهان ما مبتنی بر زبان فارسی خلقشده است. درنتیجه امکاناتی که زبان فارسی در اختیار انسان فارسیزبان قرار میدهد، اهمیت مییابد.توجه به این نکته ضروری به نظر میرسد که زبانها فرم یا شکلی از نحوه ارتباط ما را با جهان میسازند. مرز و حدود ارتباطی ما با خودمان، با جهان و با دیگران از طریق زبان، تعیین میشود. به همین دلیل فرم زبان یا توانش زبانی، دسترسی یک جامعه را به خودش، به جهانی که در بیرون آن وجود دارد و دسترسی به انسانهای دیگر مهیا میکند.

اگر جهان در زبان معنی مییابد، زبان کجا قرار دارد و چطور معنی میشود؟

زبان هم در درون این جهان است. یعنی از یکسو زبان فارسی ما را قادر میسازد تا به جهان دسترسی داشته باشیم و مرزهای تفکر ما را مشخص میکند؛ اما از سوی دیگر همین زبان فارسی در جهان بیرون ممکن میشود. درواقع دیالکتیکی تاریخی بر زبان حاکم است. به بیانی دیگر ما با زبان فارسی یکدست و یکپارچهای روبهرو نیستیم؛ بلکه تاریخی بر این زبان گذشته و آن را تغییر داده است.از مدرن شدن جامعه ایران میتوان بهعنوان یکی از تحولات جدی در جامعه نام برد. این تغییر و حرکت به سمت مدرنیته ۲ سویه دارد. ازیکطرف جهان اجتماعی ما تغییر کرده است. از طرف دیگر برای فهم این جهان جدید واژههای جدید ساختهشده است. به بیانی دیگر جهان اجتماعی بیرونی توانش زبان فارسی را بهویژه در عصر مدرن در هر ۳ سطح معنا، دستور زبان و واژه تغییر داده است. همزمان امکان ما برای دستیابی به جهان ممکن و تقویتشده است.

آیا زبان تنها امکان معنابخشی به زندگی را مهیا میکند یا از امکانات دیگری نیز برخوردار است؟

معنا دادن به زندگی تنها یک جز از ویژگیهای زبان است. زبان فارسی به زندگی ما معنا میدهد و بستر تفکرات ما را تعیین میکند. اما این تنها ویژگی زبان نیست؛ جهان بیرون در نسبت با زبان، منافع را هم وارد زبان میکند.

یعنی زبان به همان میزان که دنیای معانی است، دنیای منافع هم هست. بدین ترتیب باید تاکید کردزبان فارسی به همان نسبتی که دنیای معانی ما را میسازد؛ منافع جامعه و گروههای مختلف آن را مطرح میکند. به همین دلیل نیز زبان فارسی یکدستی نداریم، بلکه بسته به گروهها، طبقات و جایگاههای اجتماعی که در جهان اجتماعی ما تعریفشده، زبان فارسی از توانیهای مختلفی برخوردار شده است. یا به بیانی دیگر همین زبان فارسی امکان دستیابی ما را به جهان خود فراهم میکند. با توجه به آنکه از زبان بهعنوان دنیای معانی و منافع یاد شد، میتوان اینطور برداشت کرد که زبان فارسی نقش مهمی را در تاریخ تحولات اجتماعی ما داشته است.

باوجودی که شما از زبان فارسی با عنوان زبان مادری مردم ایران نام میبرید، شاهد آن هستیم که مردم در مناطق مختلف کشور و با قومیتهای متفاوت، از زبان دیگری نیز استفاده میکنند و حتی آن را زبان مادری خود میدانند، نظر شما دراینباره چیست؟ آیا این کثرت زبانی را در سطح جامعه صحیح میدانید؟

در هر جامعهای حتی باوجود کثرت زبانی یا گویشهای مختلف، یکزبان مشترک میان مردم و تمام قومیتها روبهرو هستید. یا زبان فارسی در طول سالها بهعنوان زبان مادری هژمونی در کشور ما تعریفشده است. هرچندکه همزمان قومیتهای مختلف همچون ترکها، کردها، عربها و سایر قومیتها نیز در این جامعه زندگی میکنند و میتوانند از زبان مادری دیگری نیز برخوردار باشند. اما باید پذیرفت که زبان فارسی بهعنوان زبان مادری مردم این سرزمین و حتی برخی کشورهای همسایه، بر جامعه مسلط شده است.

با توجه به سلطه زبان فارسی بهعنوان زبان اصلی یا زبان مادر در کشور، جایگاه سایر زبانها یا گویشهای قومیتهای مختلف در کشور کجاست؟

پذیرش تکثر فرهنگی همراه با ادغام ساختاری راهحل برخورد با این تکثر زبانی است. یعنی از یکسو باید تنوعات و تکثرهای زبانی به رسمیت شناخته شوند؛ از سوی دیگر نیز اقوام و گویشهای زبانی کوچکتر به لحاظ ساختاری همراه زبان فارسی شوند. درواقع یکدستسازی ساختاری همراه پذیرش تکثرهای فرهنگی راهحل مواجهه با این شرایط است.هرچندکه به اعتقاد من نمیتوان مدعی شد همه زبانها از جایگاه واحد و یکسانی برخوردار است. اما میتوان تاکید کرد که وجود زبانها و گویشهای مختلف در یک جامعه، ایرادی ندارد و میتوان اختلافات و تکثرها را حفظ کرد. هرچندکه در هر جامعهای از یکزبان کلان هژمونی تحت عنوان زبان مادری یاد میشود.حال میتوان در عین حفظ زبان مادری، امکانی را برای بیان گفتمانها و روایتها از تکثر زبانی و فرهنگی را فراهم کرد. اما باید توجه کرد که این هدف با سرکوب ممکن نمیشود. درواقع سرکوب زبانها و گویشهای محلی با باتوم و زور پذیرفتهشده نیست. در همین حال از فارسیزبان انتظار میرود تا به بیان «ژولیا کریستوا» به سمت ملتگرایی بدون ملت پیش بروند. یعنی در عین اینکه از احساسات ملی برخوردار هستیم و زبان ملی واحدی داریم، تمام دیگرانی که ذیل این زبان زندگی میکنند را بپذیریم. برای تحقق این هدف میتوان قصهها و روایتهای زبانها و گویشهای مختلف را شنید و از آنها استقبال کرد.بهعنوانمثال شعر حیدربابا شهریار ترکی است اما جامعه فارسیزبانان نیز آن را پذیرفته است. درواقع زبان فارسی باید دیگری که در این شعر تعریف میشود، جهان آن و عشقی که در آن جریان دارد را بپذیرد. برای این بیگانههای زبانی امکانی برای ورود و پذیرش فراهم کند. درنتیجه چالشها، مقابلهها و حتی دشمنیهای حاکم بر این بخش از بین خواهد رفت.

آیا در طول سالهای گذشته و با هدف ترویج زبان فارسی و معرفی آن بهعنوان زبان مادری هژمونی، به سمت یکسانسازی مردم پیش نرفتهایم؟

یکسانسازی زبان از دوران پهلوی اول در کشور آغاز شد. این هدف در دوران پهلوی دوم و همچنین طی ۴۰ سال گذشته نیز ادامه داشته است. اما باید اذعان کرد که این ادغام ساختاری همراه پذیرش تکثر زبانی نبوده است. یعنی این سیاست با سرکوب دنبال شده و همین موضوع نیز ریشه بسیاری از مشکلاتی است که اکنون در جامعه وجود دارد و حول موضوعاتی همچون زبان مادری و... مطرح میشود. در شرایطی که قومیتهای مختلف با سرکوب روبهرو میشوند، مقاومت نیز شکل میگیرد. درروند مبارزه با این سرکوبها، پانترکها، پانکردها و... شکلگرفتهاند.این دست موضوعات حتی به ایجاد ترک و شکاف در زبان فارسی نیز منتهی میشود و در ادامه موضوعاتی همچون جدایی سرزمینی و... نیز مطرح میشود. درواقع در چنین شرایطی همواره این ترس وجود دارد که جدایی زبانی در همین سطح نماند و به سمتوسوی جدایی سرزمینی پیش
 برود. درواقع کلیت جغرافیایی کشور تحت تأثیر این مفاهیم قرار گیرد. درواقع سیاست
های غلطی که در طول سالها دنبال شده اکنون، خود را به این شکل نمایان کرده است.

به نظر جنابعالی راهکار صحیح در این شرایط و در مواجهه با این کثرت زبانی چیست؟

سیاست صحیح ادغام ساختاری همراه با پذیرش تکثر زبانی است. کما اینکه جامعه نیز در طول سالهای گذشته به همین سمت رفته است. درواقع مردم این تکثر زبانی را با حفظ زبان مادری فارسی پذیرفتهاند.

کما اینکه در بسیاری از شهرها مردم در شرایط روزمره از زبان یا گویش محلی یا قومی خود استفاده میکنند اما زبان فارسی را در محیط کار حفظ کردهاند. حال تنها باید سیستم سیاسی نیز همین واقعیتی که مردم پذیرفتهاند را قبول کند.


نویسنده:
کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/4d9lkm