جمعه 28 اردیبهشت 1403 - 17 May 2024
کد خبر: 2247
تاریخ انتشار: 1400/07/07 14:35

چرا تکنوسنتر؟

از زمانی‌که داشتن قابلیت طراحی و توسعه محصول، جایگاه پررنگ‌تری در زنجیره ارزش خودروسازی پیدا کرد و خودروساز شدن با داشتن قابلیت طراحی و توسعه محصولات با برند خودی (و نه فقط سرهم‌بندی یا ساخت خودروهای برند دیگر) گره خورد، دیگر همه امکانات خودروسازان در راستای تنوع بخشیدن به سبد محصولات و ارتقای توان توسعه محصولات خودروسازان به‌کار گرفته شد تا از طریق طراحی و توسعه محصولات جدید، مزیتی رقابتی برای فتح بازارهای گسترده ایجاد شود.

از سوی دیگر، برای ایجاد زبان مشترک بین تمامی ارکان دخیل در طراحی و توسعه محصول جدید و استانداردسازی خروجی‌های مطلوب برای اجرای روان فرآیندهای توسعه محصول در سراسر جهان، نظام‌های طراحی و توسعه محصول تدوین و به‌طور گسترده در سطح صنعت خودرو به‌کار گرفته شد. شرکت‌های بزرگ جهانی مانند فورد، کرایسلر و جنرال موتورز چارچوبی از فرآیندها و ابزارهای گوناگون را در فرآیندی موسوم به APQP طراحی کردند که با اجرای آن فرآیند بتوان کیفیت محصول را مطابق با انتظارات مشتریان تضمین کرد. 

اجرای فرآیندهای طراحی و توسعه محصول مطابق اسلوب و نظامی معین علاوه‌بر آنکه به خودروساز اجازه می‌داد با فرمت و زبانی مشترک، انتظارات خود را با تامین‌کنندگان و شرکای توسعه محصول در سراسر جهان مطرح کند، این امکان را هم فراهم می‌کرد تا خطا و دوباره‌کاری در فرآیند توسعه محصول به حداقل برسد و از این‌رو زمان و هزینه توسعه محصول به‌شدت کاهش یابد.

علاوه‌بر موارد یادشده در سه دهه گذشته به‌تدریج اتفاقی دیگر نیز در فضای کسب‌وکار صنعت خودرو، رقم خورد و آن پررنگ‌تر شدن نقش تامین‌کنندگان سیستم‌ها و قطعات خودرویی در صنعت خودرو بود. همچنین خودروسازان تلاش کردند با برون‌سپاری بیشتر، هزینه‌های سربار خود را به حداقل برسانند از این‌رو می‌توان گفت در دهه‌های اخیر‌گذاری در نوع نگاه به زنجیره تامین، از رویکرد سلطه‌جویانه خودروساز به زنجیره‌تامین (Adversarial) به رویکرد تعاملی (Collaborative) رخ داد.

الگوی حاکم بر صنعت خودرو جهان رابطه‌ای تعاملی است که براساس استراتژی برون‌سپاری خودروسازان (Tiering) شکل‌گرفته است؛ بنابراین دیگر، این خودروساز نیست که تولیدکننده و صاحب تمام قطعات و زیرمجموعه‌هایش است، بلکه خودروساز با اتحاد استراتژیکی که با قطعه‌سازان خود ایجاد کرده، عملا شراکتی پایدار را در طراحی و توسعه محصول بنا می‌کنند؛ یعنی خودروساز تضمین می‌کند که با برند خود بتواند مثلا یک میلیون خودرو را در بازارهای هدف خود به‌فروش رساند و به‌واسطه قراردادهای تضمین خریدی که با زنجیره تامین خود برای تامین مجموعه‌های مشخصی به تیراژ تعیین‌شده می‌بندد هر یک از قطعه‌سازان، در طراحی و توسعه سیستم‌های مرتبط، شریک می‌شوند. این هم دلیلی مضاعف شد که خودروسازان بتوانند ساختاری را بنا کنند که در رویکردی تعاملی امکان جذب «سرمایه» و «نوآوری‌ها» را در فرآیند توسعه محصول مهیا کند.

بنابراین می‌توان گفت متناظر با نظام‌های جدید توسعه محصول و همچنین در راستای مهیا کردن فضایی برای ایفای نقش بازیگران جدید در صنعت خودرو، ساختاری لازم بود که اجرای روان، فرآیندهای توسعه محصول را پشتیبانی کند.

این تغییر ساختار در صنعت خودرو جهان به‌تدریج از اواخر قرن بیستم کلید خورد و اکنون تمام خودروسازان بزرگ جهانی و اغلب دنبال‌کنندگان کره‌ای و چینی نیز از ساختاری نوین بهره می‌برند که علاوه‌بر آنکه پشتیبانی‌کننده اجرای چابک‌تر فرآیندهای طراحی و توسعه محصول است، بلکه امکان جذب قابلیت‌های سایر بازیگران تاثیرگذار در حوزه توسعه محصول را به نحوی بهینه فراهم می‌کند؛ بنابراین برای اجرای درست این فرآیند باید افراد و سازمان‌هایی که در حوزه‌های مختلف کار می‌کنند، همراه شوند.

این فرآیند دست‌کم از ۳ حوزه یعنی حوزه‌های مرتبط با کسب‌وکار (Business) مانند بازاریابی، فروش و استراتژی، حوزه مرتبط با طراحی محصول و نوآوری و حوزه مرتبط با فرآیندهای ساخت و تولید می‌گذرد. بنابراین لازم است برای اجرای درست فرآیندهای توسعه محصول گروه‌های کاری مختلف با تخصص‌های کسب‌وکار، استراتژی و بازاریابی، مهندسی محصول، ساخت و تولید و کیفیت زیر یک چتر گردهم آیند و در راستای توسعه محصول مهارت‌های خود را به‌کار گیرند تا بردارهای همراستا برای ایجاد هم‌افزایی در جهت تسریع اجرای فرآیندهای توسعه محصول را نمایش می‌دهد.

بنابراین آنچه به‌عنوان تکنوسنتر مطرح می‌شود، در حقیقت تجمیع و تمرکز تمامی نقش‌های درگیر در توسعه محصول به‌منظور اجرای روان فرآیند طراحی و توسعه محصول است (از وحدت فرماندهی گرفته تا تجمیع فیزیکی این ارکان در یک مکان).

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3zbla3