یک‌شنبه 09 اردیبهشت 1403 - 28 Apr 2024
کد خبر: 20087
تاریخ انتشار: 1401/07/30 07:44

صادرات، راه نجات صنعت خودرو است؟

امیرحسن کاکایی عضو هیات‌علمی دانشگاه علم و صنعت

افراد همسن و سال من یادشان است که یک انشاء داشتیم با عنوان «علم بهتر است یا ثروت». یک الگوی با کلاس هم در نوشتن بود که ابتدا با جملهای شبیه آن شروع میشد «بر همگان واضح و مبرهن است که علم بهتر است». یا به قول آن بازیگر «این را که همه میدانند». ظاهرا این روزها همه میدانند که مفاهیمی مانند خصوصیسازی و صادرات، راهکار نجات صنعت خودرو است. میخواهم در این نوشتار کوتاه فقط روی موضوع صادرات متمرکز شوم. نمیدانم چرا برخی مفاهیم اقتصادی و راهبردی یک دفعه در ذهن سیاستمداران یا جامعه لنگر میاندازد و الگوی ذهنی آنها میشود، در حالیکه در سطوح ملی و راهبردهای کلان کشوری، معمولا هیچ راهکار دقیق و قطعی بدون در نظر گرفتن الزامات زمانی و مکانی و نیز بسترهای اجرایی آن برای توسعه یک صنعت وجود ندارد.

صنعت خودرو، صنعتی بزرگ و جدی در دنیای امروز بوده که رقابت در آن بسیار پیچیده و چندبعدی است. یک زمانی، اگر شرکتی یک محصول استاندارد داشت، بهراحتی آن را روی هوا میبردند. نمونههای اولیه آن فورد مدل T یا خودرو فولکس قورباغهای است، اما در دهههای آخر قرن بیستم، قاعده بازی تغییر کرد و کیفیت همراه با قیمت با ورود خودروهایی همچون تویوتا کرولا و هوندا آکورد به امریکا، حرف اول و آخر رقابت بود. هر چند در همان موقع هم بدون اجازه دولتها امکان نداشت خودرو ژاپنی وارد کشور امریکا یا هر کشور دیگری شود. امریکا بعد از جنگ جهانی دوم، راهبرد مشخصی در حمایت از دو کشور آلمان و ژاپن بهکار برد و در این راستا، بسیاری از پیشرفتهای اقتصادی این دو کشور مرهون این نگاه راهبردی بود. بعدها هم کشورهایی مانند کرهجنوبی، تایلند، مالزی و... که به ببرهای جنوبشرق آسیا معروف شدند، تحت این برنامه قرار گرفتند و رشد آنها هم شروع شد. در دهههای بعدی هم ویتنام در چارچوب این سیاست قرار گرفت. خود چین هم وقتی رشد را شروع کرد که درهای خود را بهروی دنیا باز و سرمایههای جهان سرمایهداری را جذب کرد.

صنعت خودرو در دو دهه اخیر نیز دچار تحولات اساسی شده که دیگر کیفیت و قیمت بهتنهایی بر آن اثربخش نیستند. امروز تنوع و نوآوری دائمی و استفاده از اصول طراحی مدولار و تولید سیستمی، یکی از حداقل الزامات حضور موفق در دنیای رقابت خودروسازی است. طبیعتا اگر حتی سرمایه لازم وجود داشته باشد و زیستبوم مناسب در یک کشور ایجاد نشود، صنعت خودرو آن کشور رقابتپذیر نخواهد بود. بهعنوان مثال، خودروسازی مالزی و روسیه را میتوانیم مشاهده کنیم.

اینها گوشهای از قواعد بیرونی موفقیت صنعت خودرو در عرصه رقابت بود. برگردیم به شرایط کشورمان. اولا تاریخچه کوتاه صادرات صنعت خودرو در کشور نشان میدهد جز در یک مقطع کوتاه، اصولا صادرات خودرو سودآور نبوده و در حقیقت صادرات انجامشده، یک امر سیاسی بوده است، نه اقتصادی. سنگال، جمهوری آذربایجان، ونزوئلا و حتی سوریه نمونههای بارزی در این زمینه هستند. البته اوایل صادرات به سوریه خوب بود. درباره عراق هم مدتها سودآوری وجود داشت. در این میان، واقعیت این است که صادرات به عراق هم یک فرصت تاریخی برای ایران بود که تا حدی زیادی بهخوبی از آن استفاده شد. البته صادرات بعضی قطعات سودآور است که عمدتا از سوی بخش خصوصی و بهطور پراکنده انجام میشود. بهعنوان مثال، رادیاتور در مقطعی از تاریخ، صادرات اول صنعت خودرو بود که از سوی یک شرکت متعلق به یکی از خودروسازان داخلی انجام میشد. متاسفانه این حرکت هم استمرار نداشت و اکنون این موضوع از سوی یک شرکت بخش خصوصی بهخوبی انجام میشود. اصولا تولید قطعات انرژیبر در ایران بهصرفه درمیآیند و احتمال صادرات موفق آنها وجود دارد. البته چند مشکل اصلی در این مسیر وجود دارد. نخستین مشکل، مسئله کیفیت است. باوجود اینکه ما دارای چند خودرو مناسب برای بازار صادراتی هستیم، متاسفانه کیفیت تولیدات به دلایلی که بارها به آنها اشاره کردهام، دارای قابلیت اطمینان لازم نیستند و نوسان زیادی دارند که مشتری را در بازار صادراتی با ریسک بالایی روبهرو میکند. وقتی به اندازه کافی رقبای قابل اطمینان وجود دارند، مشتری چنین ریسکی نخواهد کرد. دومین مشکل، موضوع خدمات پس از فروش است. وقتی خودرویی بهتازگی وارد یک بازار صادراتی میشود، باید برندسازی انجام شود و اطمینان لازم به مشتریان داده شود که در طول عمر مفید خودرو، خدمات مناسب و مطلوبی در تمام نقاط آن کشور ارائه میشود. در این زمینه هم بارها نشان دادهایم که شرکتهای خوبی در بازار صادراتی نیستیم. جز بازار عراق که یک بازار جدی برای صادرات ما در یک مقطع تاریخی خاص بود، در دیگر بازارها، هیچگاه محصولات ما به تیراژ مطلوب نرسیدند که مشتریان بتوانند اطمینان پیدا کنند شرکت تولیدکننده به اندازه کافی منافع در آن کشور دارد که پای خدمات ۱۰ ساله پس از فروش بایستد. ضمن اینکه اصولا توسعه شبکه خدمات پس از فروش کاری زمانبر است. همانطور که در ایران شاهد هجوم چینیها به بازار بودهایم، آنها دستکم ۱۰ سال برای ایجاد این اطمینان تلاش کردهاند. البته این موضوع هم تنها نوک کوه یخ است. اصولا برای اینکه وارد چنین بازی در سطح جهانی شویم، نیازمند تعاملات سیاسی و تجاری قوی هستیم و از سوی دیگر هم صنعت باید دارای خصوصیات جهانی باشد. متاسفانه بیشتر صادرات ما، نه برمبنای اصول اقتصادی، بلکه بر مبنای اصول سیاسی بوده است. در حالیکه در جهان اصول سیاسی در خدمت اصول اقتصادی است. بدینترتیب در بیشتر موارد صادرات ما دارای نوسان زیاد بوده است و غیرقابل اطمینان. به همین دلیل، هم شرکت صادرکننده و هم شرکت واردکننده خودرو، بر مبنای تند و کند شدن روابط سیاسی عمل میکنند و اجازه نمیدهند بازار صادراتی شکل بگیرد و بهسودآوری برسد؛ بنابراین تا سیاستمداران اجازه ندهند صنعت خودرو از چنبره سیاست خارج شود و سیاست در خدمت توسعه اقتصادی صنعت خودرو قرار نگیرد، صادرات بیشتر یک نمایش سیاسی خواهد بود تا یک حرکت سودآور اقتصادی.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/2oayko