شنبه 22 اردیبهشت 1403 - 11 May 2024
کد خبر: 33285
نویسنده: تیمور رحمانی
تاریخ انتشار: 1401/10/28 09:35

مالیات بر عقل

تیمور رحمانی- کارشناس اقتصاد
مالیات بر عقل


فطرت انسانی و قدرت دوراندیشی و عقل خدادادی ما بهطور طبیعی به هنگام تورم سبب سوق دادن ما به سمت خرید داراییهایی از قبیل مسکن و طلا و ارز میشود؛ حتی اگر برای استفاده شخصی نیازی به آنها نداشته باشیم.درواقع، در شرایطی که با نیروهای خلق نقدینگی تداوم تورم را اجتنابناپذیر میکنیم، افزایش نرخ داراییها شکلگرفته است و رفتار انفرادی ما تاثیری بر روند آن ندارد. درنتیجه، عقل حکم میکند که اگر من قادر به ممانعت از افزایش قیمتها نخواهم بود، حداقل کاری که از دستم برمیآید آن است که مانع آسیب دیدن خود از ناحیه افزایش نرخ داراییها شوم. در چنین شرایطی، من عایدی سرمایه کسب نکردهام، بلکه صرفاً خود را در مقابل تورم حفاظت کردهام. بنابراین اگر برافزایش نرخ دارایی من مالیات وضع شود، بر عایدی سرمایهای من مالیات وضع نشده، بلکه بر عقل من مالیات وضعشده است.درواقع، وضع این نوع مالیات مانند آن است که دولت صراحتاً به شهروندان بگوید؛ من باسیاست مالی و پولی خود سبب ایجاد تورم و کاهش قدرت خرید شما و آسیب به شما خواهم شد و درعینحال فرصت ایجاد سود براثر افزایش نرخ داراییها را ایجاد خواهم کرد و اگر شما از نعمت خدادادی عقل خود استفاده کنید تا مانع از کاهش قدرت خرید خود شوید یا فرصت به وجود آمده برای کسب سود را دنبال کنید، شمارا مجازات خواهم کرد.اما ممکن است اشاره شود که حتی تورم و افزایش قیمتها و ازجمله نرخ داراییها همه افراد جامعه را یکسان تحتتاثیر قرار نمیدهد و سبب میشود بخشی از افراد جامعه بیش از بقیه سود کسب کنند و درنتیجه باز توزیع ثروت و در ادامه باز توزیع درآمد ایجاد کند و به این دلیل، هنوز موجه باشد که بر این نوع افزایش نرخ حتی اگر مفهوم عایدی سرمایه ندارد، باید مالیات وضع شود.جواب آن است که راهحل این موضوع مهار تورم است و خودداری از سیاستگذاری منجر به رشد نقدینگی فراتر از توان تولید کالاها و خدمات.

البته برخی ادعا کردهاند که این نوع مالیات میتواند سبب مهار سفتهبازی و کنترل تورم شود.در آن صورت، میتوان به آنها کشورهای متعددی را معرفی کرد که بدون وجود چنین مالیاتی و صرفاً از طریق پرهیز از سلطه مالی و با استفاده از سیاست پولی تورم را مهار کردهاند و نیاز به دردسرهای چنین مالیاتی هم نداشتهاند. همچنین لازم است اشاره شود که ارز در غالب کشورها برای افراد معمولی نوعی دارایی جذاب محسوب نمیشود و عمدتاً یک وسیله برای انجام مبادلات خارجی کشور است.اما کشوری که تورم بالا و مداوم ایجاد میکند، بهطور خودکار ارز و ازجمله دلار را تبدیل به یک دارایی جذاب میکند و شهروندان خود را سوق میدهد تا به دولت امریکا قرضالحسنه اعطا کنند. اگر از ایجاد تورم پرهیز کنیم، بهطور خودکار از تبدیل ارز به یک دارایی برای افراد معمولی جلوگیری کردهایم و بهطور خودکار نیاز به تشکیلاتی بابت مالیات برافزایش ارزش ارز نگهداری شده اشخاص نخواهیم داشت.نباید فراموش کنیم که همیشه عاملان اقتصادی خصوصی در پیگیری منفعت و پرهیز از زیان بهطور متوسط باهوشتر و چابکتر از دولت و قانونگذاران و ما نظریهپردازان اقتصادی هستند.نتیجه تصویب مالیاتی که درواقع وضع مالیات بر عقل است، عوارض خود را بهتدریج در تضعیف اقتصاد نمایان خواهد کرد.

هنگامیکه ما بر عقل عاملان اقتصادی مالیات ببندیم او بهسرعت راههای فرار از این مالیات را خواهد یافت. مواظب باشیم بیش از این به آباد کردن ترکیه و قبرس و دبی و کانادا و...کمک نکنیم و مواظب باشیم که در آینده شهروندان را به سمتی سوق ندهیم که حتی برای مبادلات داخلی از دلار یا ارز دیجیتال استفاده کنند و نقش پول ملی را در اقتصاد تضعیف کنیم و مواظب باشیم که نظام مالیاتی را برای سازمان امور مالیاتی بیشازحد پیچیده نکنیم که هنوز موفق به پیادهسازی کامل بسیاری از پایههای مالیاتی نشده است، پایههای مالیاتی پردردسر دیگری سر راه آن قرار دهیم.  ایران کشوری نیست که احتیاج چندانی به سرمایه خارجی داشته باشد، بلکه کافی است مشوق خروج سرمایههای خود را فراهم نکند. من بهعنوان اقتصاد خواندهای که از منطقهای محروم آمدهام و مفهوم فقر و نابرابری را بهخوبی میفهمم و رفع فقر نهتنها از منظر عقلانیت بلکه از منظر احساسی هم برایم بسیار بااهمیت است، ناچارم برای حل مشکلات اقتصادی که نهایتاً نتیجه آن رفاه شهروندان باشد، بیشتر خود را به عقل متکی کنم تا احساس و عقل به من یادآوری میکند که از وضع مالیات بر عقل حمایت نکنم. ایکاش قانونگذاران قبل از آنکه به تصویب قانون مربوطه بپردازند یکبار باحوصله این متن را میخواندند.


نویسنده:
کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/4mqjnw