جمعه 28 اردیبهشت 1403 - 17 May 2024
کد خبر: 19610
تاریخ انتشار: 1401/06/20 23:36
در گفت‌و‌گوی صمت با پیشکسوت آبخیزداری مطرح شد:

خشکیدگی گناه ماست!

همزمان با انتشار اخبار نگران‌کننده‌ای از احتمال خشک شدن دریاچه ارومیه، شک و شبهه‌هایی مطرح شد، مبنی بر اینکه یکی از دلایل کم‌توجهی به روند خشک شدن این دریاچه، وجود ذخایر لیتیوم در رسوبات بستر آن است.

همزمان با انتشار اخبار نگرانکنندهای از احتمال خشک شدن دریاچه ارومیه، شک و شبهههایی مطرح شد، مبنی بر اینکه یکی از دلایل کمتوجهی به روند خشک شدن این دریاچه، وجود ذخایر لیتیوم در رسوبات بستر آن است. این موضوع بلافاصله خبری جنجالی را بهیاد آورد که سال گذشته، کمابیش در همین ایام منتشر شد.

در آن روزها فیلمی از یکی از معاونان سازمان محیطزیست در فضای مجازی دست بهدست میچرخید که در آن ادعا میشد چینیها در زمان دولت احمدینژاد، با مجوز شورایعالی امنیت ملی، هورالعظیم را برای استخراج نفت خشکاندند!

هرچند بعدها گفته شد، این سخنان از دقت چندانی برخوردار نبوده است و مجوز خشک کردن بخشی از هورالعظیم برای استخراج نفت، باوجود اینکه بهتصویب رسیده بود، به مرحله اجرا در نیامد، اما باز این موضوع در پس ذهن همه ما ایرانیها ماندگار شد.

به این ترتیب، روشن است که این روزها با شنیدن اخباری مشابه درباره دریاچه ارومیه، احتمال تعمدی بودن اهمالکاریها در مسیر احیای دریاچه ارومیه به ذهن متبادر شود. برای بررسی صحت و سقم شایعه خشکانده شدن عمدی دریاچه ارومیه، صمت بهسراغ جمال قدوسی از پیشکسوتان حوزه حفاظت خاک و آبخیزداری رفتیم و از او در اینباره پرسیدیم.

آیا لیتیوم ارزش خشک شدن دریاچه را دارد؟

لیتیوم فلزی قلیایی و نرم است که در شرایط استاندارد دما و فشار، سبکترین فلز و کمچگالیترین عنصر جامد است. واکنشپذیری بالای لیتیوم سبب شده که هرگز بهصورت عنصری آزاد در طبیعت یافت نشود و همواره در بخشی از یک ترکیب شیمیایی که بیشتر یونی است، قرار داشته باشد. از آنجایی که لیتیوم در آب حل میشود، یون آن در آب اقیانوسها و بهصورت نمک در آبها و خاک رس هم دیده میشود.

لیتیوم و ترکیبهای آن، کاربردهای فراوانی دارند از جمله در تولید شیشه، سرامیک و ساخت بدنه فضاپیماها مورداستفاده قرار میگیرند. یکی از مهمترین موارد استفاده از این فلز ارزشمند، ساخت باتریهای لیتیومی خودروهای الکتریکی است، بنابراین در بازار جهانی، مشتریان پر و پا قرصی دارد و گفته میشود که هر کیلوگرم لیتیوم فلزی بهطور تقریبی ۱۶۰ دلار بهفروش میرسد.

آیا میتوان از بستر دریاچه ارومیه لیتیوم برداشت کرد؟

دریاچه ارومیه در اصل یک فروافتادگی زمینشناسی است که محل ورود روانابهای سطحی بوده و در دوران بالا آمدن فلات ایران از آب بهوجود آمده است.

پس از آن دوره نیز، تخلیه روانابهای سطحی و زیرزمینی حوضههای آبخیز منتهی به این دریاچه، آب آن را تامین کرده است. با تبخیر آب از سطح دریاچه، کاهش ورود روانابها به آن و برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، توازن بین ورودی و خروجی آب بر هم خورده که بهتدریج سبب خشک شدن گستره دریاچه شده و کار بهجایی رسیده که امروزه با معضل خشکی کامل روبهرو است.

وجود ماده معدنی لیتیوم در رسوبات دریاچه، یک موضوع زمینشناسی و ناشی از نهشته شدن رسوبات وارده از حوضههای آبخیز یا آبریز دریاچه است و ظرفیتی طبیعی است که اگر دریاچه خشک هم نشود، قابلبهرهبرداری است.

مطرح شدن موضوع استخراج لیتیوم در این روزها که حرف از خشک شدن کامل دریاچه بهمیان آمده چه معنایی دارد؟

مطرح شدن این موضوع تنها میتواند توجیهی جایگزین برای نابود شدن دریاچه ارومیه باشد. بهعبارت دیگر، معنای ضمنی آن این است که «عیبی ندارد، حالا که دریاچه خشک شده است، میتوان از آن لیتیوم برداشت کرد»، اما همانطور که در پاسخ به سوال قبلی گفته شد، وجود لیتیوم و برداشت آن هیچ ارتباطی به خشک شدن دریاچه ندارد. باوجود دریاچه هم میشود این عنصر معدنی را استخراج و استحصال کرد.

این توجیه مثل آن است که بگوییم شخصی کفش ندارد و پاسخ بشنویم که خدا را شکر کند که پا دارد!

بهتازگی یکی از نمایندههای مجلس گفته که اصلا تاکنون طرح احیای دریاچه ارومیه اجرا نشده و طرحهای ارائهشده فقط در دست بررسی بودهاند. آیا این همه هزینه در این همه سال فقط صرف مطالعه شده است؟

البته در اینکه باید وضعیت فعلی اقدامات احیای دریاچه ارومیه موردبررسی قرار گیرد، شکی نیست و هر کسی باید پاسخگوی عملکرد خود باشد.

همانطور که گفته شد، علت اصلی خشک شدن دریاچه به زبان ساده عبارت است از: برهمخوردن تعادل و توازن بین ورودی آب به دریاچه و خروجی از آن. این مشکل خود از مجموعهای مسائل و مشکلات گوناگون ناشی شده است.

توسعه بیرویه کشاورزی بدونتوجه به شرایط و خصوصیات اقلیمی، هیدرولوژیکی و هیدروژئولویکی، در نظر نگرفتن حقابه زیستمحیطی، بیتوجهی به اعمال مدیریت بهینه در بهرهبرداری از منابع آب و مدیریت در حوضههای آبخیز، نبود توجه به پکپارچگی طرحها و برنامه توسعهای در حوضه آبریز دریاچه، نبود تعاملات میانسازمانی، بخشی و جوامع ساکن و بهرهبرداریکننده، از جمله این مسائل و مشکلات بهشمار میرود.

این پرسش را که برای احیای دریاچه تاکنون چقدر هزینه شده است و چرا این طرحها و برنامهها به سرانجام نرسیده و موثر نبوده باید مسئولان طرح پاسخگو باشند، اما در هر حال نمیتوان عامل اصلی را فقط و فقط تغییر اقلیم دانست و گناه را به گردن آن انداخت.

سدسازی روی رودخانههایی که روانابهای تولیدی در آنها به دریاچه تخلیه میشوند و بهویژه بر حقابههای دریاچه، برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی بدون در نظر گرفتن اقدامات لازم در زمینه حفظ تعادل و توازن هیدرولوژیکی آبخوانها، ایجاد مطالبهگری آب در اثر توسعه بیرویه کشاورزی و فقدان نظارت بر الگوی کشت باتوجه به میزان آب موجود عواملی هستند که منجر به خشک شدن تدریجی این دریاچه شدهاند.

آیا اهمالکاریها در احیای دریاچه ارومیه تعمدی نبوده است؟

پاسخ به این پرسش که اهمالکاری در احیای دریاچه ارومیه عمدی یا غیرعمدی بوده، موضوع «نوشداروی بعد مرگ سهراب» است و نمیتواند راهگشای حل مسئله باشد.

و این پرسش که دریاچه باید باشد یا نباشد، شعری از سهراب سپهری را تداعی میکند که گفته است «اگر کرم نبود، زندگی چیزی کم داشت»! فاجعه مرگ این دریاچه از زمانی شروع شد که بعد سدسازی روی زرینهرود و سیمینهرود حقابه دریاچه برای حفاظت از آن نادیده گرفته شد. بهبیان دیگر، در احداث سدهای ذخیرهای 2 موضوع مدیریتی مهم شامل حقابه زیستمحیطی و کشاورزی باید در نظر گرفته شود و از طریق تجزیه و تحلیل بلندمدت دادههای هواشناسی و هیدرولوژیکی باید خشکسالیها و وقایع احتمال قابلرخداد در طول عمر مفید سدها پیشبینی و با دقت و وسواس زیاد بر رعایت آن نظارت شود.

در خشکسالیها نیز اولویت ویژه باید به حقابه زیستمحیطی داده شود. آنچه مسلم است سدسازی از تصمیمات استراتژیک است که مدیریت آن نیز باید براساس روشهای مدیریت راهبردهای استراتژیک با روشهای ارزیابی با دقت زیاد مبتنی بر نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها و با استفاده از مدلهای ترکیبی مانند مدلها و تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره فازی باشد.

توجه نکردن به موارد یادشده بهویژه توسعه کشاورزی، تغییر بیرویه کاربری اراضی، فقدان تعاملات بینسازمانی و بخشهای مختلف اجرایی و عواملی از این دست، همزمان با ظهور اثرات تغییر اقلیمی موجب شده بهتدریج توان تولید آب کاهش یابد. در حال حاضر الگوی کشاورزی در تطبیق با قابلیتها و ظرفیتهای طبیعی نیست، بهطوری که برای تداوم کشاورزی غیرپایدار اقدام به بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی شده است. علاوه بر این، سدسازیهای متعدد، مانند احداث سدهای شهر چای و تلخهرود و... مزید بر علت شده و همزمان با افزایشی شدن روند تبخیر از سطح دریاچه، میزان ورودی آب به دریاچه کاهش یافته است، به این ترتیب، روشن است که بروز این مشکل، ریشه در اقداماتی دارد که در سالیان سال قبل انجام شده است.

از طرف دیگر، حجم مفید دریاچه یا مخزن سدها نیز بهتدریج در اثر انباشت رسوبات کاهش داشته ، اما نهتنها بهرهبرداری از منابع آب کاهش پیدا نکرده، بلکه افزایشی هم شده. این معضل عمومی در کشور است و متاسفانه مختص دریاچه ارومیه و سدهای احداثشده در حوضه آبریز آن نیست.

در اثر انباشت رسوبات ناشی از رخداد انواع فرسایش آبی در مخازن سدها چه اتفاقی میافتد؟

ورود رسوبات ناشی از فرسایش آب به رودخانهها و حمل آنها به مخزن سدهای احداثشده روی آنها موجب کاهش عمر مفید سد در ذخیره آب پیشبینیشده خواهد شد.

تهیه و اجرای طرحهای حفاظت خاک در حوضههای آبخیز سدها؛ همزمان با انجام مطالعات سدسازی و در طول دوره احداث و بعد از آن (بهصورت تعاملی و اشتراکی با دستگاههای مسئول) و تاکید ویژه بر مشارکتهای مردمی و اجرای برنامههای مرتبط با این موضوع برای ارتقای آگاهی بهرهبرداران موجب کاهش صدمات و خسارتهای ناشی از انباشت رسوبات در مخازن سدها خواهد شد. این پدیده صرفنظر از سایر پیامدهای فنی مرتبط با فرسایش خاک امکان تامین آب از سدها را کاهش میدهد و در نهایت عملکرد سدها را بهصفر میرساند، متاسفانه چنین مواردی با بیتوجهی به نظرات کارشناسی و حمایت از طرح جامع حفاظت خاک و تخصصیص بودجه لازم در کشور روبهرو بوده و هست. سوال این است که چرا به چنین چالشهایی با این درجه از اهمیت توجه لازم مبذول نشده است، بههر روی، امروزه بیش و پیش از هر اقدامی ضروری است. به نظرات تخصصی افراد و خرد جمعی کارشناسان مراجعه و از ظرفیتهای موجود نهایت بهرهگیری انجام تا راهی برای برونرفت از این مشکل پیدا شود.

جای بسی تاسف است که بهطورمعمول کارها در کشور ما از همان جایی شروع میشود که پیشینیان آغاز کردهاند، نه از آنجایی که آنها کار را بهپایان رساندهاند. بهنظر میرسد، ضروری است مشکل را در «کارشناسی» اموری همچون احیای دریاچه ارومیه جستوجو و برای رفع این چالشها باید تصمیماتی اتخاذ کرد که مبتنی بر خردجمعی کارشناسان و بهرهگیری از حداکثر دانش ملی و بینالمللی باشد. در پایان، نتیجه میگیریم مشکل احیای دریاچه ارومیه، در مرحله اول کارشناسی و بعد مدیریتی است.

سخن پایانی

اظهارات دیگر فعالان و کارشناسان محیطزیست هم در راستای سخنان دکتر قدوسی، پیشکسوت حوزه حفاظت خاک و آبخیزداری، تاکیدی است بر عمدی نبودن اهمالکاریها، اما آنها نیز بر بیتدبیری و از دست رفتن زمان طلایی احیای ارومیه تاکید دارند. چنانچه رسول اشرفیپور، کارشناس محیطزیست درباره احتمال عمدی بودن خشک شدن دریاچه ارومیه به صمت گفت: چرا امروز بهجای بررسی مسئله اصلی که حیات ما را تحتتاثیر قرار میدهد، یک دفعه بحث استخراج مادهای گرانقیمت بهمیان آمده است؟

وی افزود: استخراج لیتیوم از بستر دریاچه مبحثی انحرافی است. این کارشناس حوزه محیطزیست، بااشاره به اینکه تاثیرات پدیده تغییرات اقلیمی انکارناپذیر است، گفت: البته تنها ۳۰ درصد از تخریب زیستبومهای ما بهویژه منابع آبی، بهعلت این معضل است و مابقی عامل انسانی دارد.

اشرفیپور ادامه داد: ما ضروری است، کاری کنیم که دریاچه ارومیه ما به همانی تبدیل شود که بود، نه اینکه به استخراج لیتیوم و مباحثی از این دست، دل خوش کنیم.

وی در پایان گفتههای خود، بااشاره به اینکه دیر به فکر احیای دریاچه افتادهایم، گفت: چارهای جز این نداریم که با عزمی جدی در حوزه سیاستگذاری، اصلاح قوانین، تخصیص منابع عوامل تخریب را کاهش دهیم و مهار کنیم و گناه کوتاهیهای خود را به گردن شرایط و عواملی دیگر نیندازیم. 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/4j5l5e