جمعه 21 اردیبهشت 1403 - 10 May 2024
کد خبر: 5924
تاریخ انتشار: 1400/08/25 14:07

فقط جریان رودخانه را تماشا کن

نیما بیات

در حکمت چین ریزترین عنصر مثلا یک دانه شن تا کل جهان باید یین و یانگ مساوی داشته باشند، وگرنه همه چیز به هم می‌ریزد. یین و یانگ نشان‌دهنده قطب‌های مخالف و تضادهای جهان هستند. البته این بدان معنا نیست که یانگ خوب است و یین بد، بلکه یین و یانگ مانند شب و روز یا زمستان و تابستان بخشی از چرخه هستی هستند.

 هیچ چیزی کاملا یین یا کاملا یانگ نیست و می‌توانند به‌هم تبدیل شوند. مثلا آب سرد در مقابل آب جوش یین است اما در مقابل یخ یانگ. یین و یانگ کاملا به‌هم وابسته‌اند و هیچ‌ کدام بدون دیگری نمی‌توانند وجود داشته باشند. 

پس وقتی تعادل و احساس خوبی به‌وجود می‌آید که تعادل بین یین و یانگ برقرار باشد. به‌عنوان مثال وقتی یین زمین زیاد شود و یانگ کم، امکان زلزله و بی‌آبی و... وجود دارد و برعکس اگر یانگ زمین زیاد شود امکان گرما و خشکسالی و بیکاری و تنبلی و مصرف زیاد می‌شود. وقتی طبیعت چهار فصل در گردش باشد و گیاهان و حیوانات به‌شکل معمول رشد کنند و آدم‌ها به اندازه معمول خسته یا شاد باشند، یین و یانگ مساوی شده است. نماد مخصوص این فلسفه هم همین مفهوم را انتقال می‌دهد. قسمت سیاه دایره یین نامیده می‌شود و قسمت سفید یانگ. 

نقطه‌های متضادی که داخل شکل یین و یانگ دیده می‌شود به این مفهوم است که یین وقتی به حداکثر خودش برسد و می‌خواهد تمام شود در درونش یانگ را دارد و وقتی هم که یانگ می‌خواهد به حداکثر خود برسد در درونش یین را دارد؛ یعنی وقتی یکی تمام می‌شود، دیگری در درونش رشد می‌کند و این چرخه ادامه پیدا می‌کند. شاید بتوانیم از یین و یانگ به‌عنوان شعور کائنات نام ببریم. اما سوال این است که شعور را در کجا می‌توانیم یافت کنیم؟ یک مرشد ذن برای مریدانش سوالی را مطرح کرد. او پرسید: چند وقت پیش من غازی را درون یک بطری گذاشتم. اینک غاز رشد کرده و آن بطری گردنی باریک دارد و غاز نمی‌تواند از آن بیرون بیاید. آن بطری بسیار گرانبهاست و من نمی‌خواهم که آن را بشکنم. 

اینجا دو مشکل وجود دارد؛ بطری بسیار گرانبها است و نمی‌خواهم آن را بشکنم و دوم اینکه غاز اگر بیرون نیاید می‌میرد. مرشد ذن پیوسته از مریدان سوال را می‌پرسید و می‌گفت راهی پیاده کنید، زمان زیادی باقی نمانده، وگرنه غاز می‌میرد. جواب‌های بسیاری داده شد. 

یکی گفت بطری را بشکنید، دیگری گفت بگذارید غاز بمیرد چون بطری با ارزش است و... اما مرشد تمام این پاسخ‌ها را رد می‌کرد تا اینکه یکی از مریدان پاسخ داد غاز بیرون از بطری است. همه تعجب کردند اما مرشد به آن مرید تعظیم کرد و گفت: حق با اوست. غاز بیرون از بطری است. هرگز داخل نبوده و سپس توضیح داد که آن بطری واقعا پرارزش است اما راه مراقبت از آن این نیست که واردش شوی و آن وقت درگیرش شوی و سعی کنی از آن بیرون بیایی. در این صورت تمام زندگی به یک هرج‌ومرج تبدیل می‌شود. 

در ژاپن باستان اگر از مردم می‌پرسیدید «از کجا فکر می‌کنید؟» به شکم خود اشاره می‌کردند و باور داشتند شکم مرکز تفکر است. غربی‌ها مرکز تفکر را سر می‌دانند. 

لائوتزو می‌گفت «تو از کف پاهایت فکر می‌کنی» برای همین در سنت تائویوگا روش‌هایی وجود دارد که از کف پا بیرون می‌آیند چون مرکز تفکر را کف پا می‌دانستند. در نهایت می‌توان به هر قسمت از بدن وابسته شد اما نیازی به بیرون آمدن نیست چون تو هرگز درون نبوده‌ای.

 صحبت پایانی این است که فقط جریان رودخانه را تماشا کن. وقتی تماشا می‌کنی باید در تلاش باشی ارزیابی نکنی و قضاوت نکنی، وگرنه تماشاگری از بین می‌رود. 

تو یک قاضی نیستی، فقط یک تماشاگر هستی؛ آن وقت است که معجزه را می‌بینی. با تماشا کردن، ناگهان در فراسوی آن خواهی بود و آن غاز بیرون خواهد بود. 

برای همین فقط نیروی اراده به شما کمک نخواهد کرد. خلاف تصور انسان‌ها نیروی اراده ابدا نیرو نیست، چون به نفس وابسته است و نمی‌تواند نیروی زیادی تولید کند.

 باید بینش درستی داشت. حضرت عیسی (ع) می‌‌فرمود: نخست ملکوت الهی را بجو، آنگاه هر چیز دیگر به تو اضافه خواهد شد.

 این گفته همان جمله استاد ذن درباره غاز است. تمام انسان‌هایی که به خویشتن‌شناسی رسیده‌اند ظاهر جمله‌های‌شان باهم تفاوت دارد اما در باطن همه آنها دارند یک مطلب را می‌گویند. در هفته بعدی درباره روش ذن بیشتر صحبت خواهیم کرد.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/45gjm3