شنبه 08 اردیبهشت 1403 - 27 Apr 2024
کد خبر: 107068
تاریخ انتشار: 1402/12/20 07:52
گفت‌وگوی صمت با عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس:

سایه رکود همچنان بر سر اقتصاد است

اقتصاد ایران همچنان با نابسامانی‌های زیادی مواجه است. درست است که شدت رشد نقدینگی نسبت به گذشته کاهش یافته ولی نرخ تورم کاهش نیافت که نشان می‌دهد موضوع تورم نه تنها حل نشده بلکه چنان مزمن شده که کنترل رشد نقدینگی هم تاثیر شگرفی بر آن ندارد.
سایه رکود همچنان بر سر اقتصاد است

عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس به صمت گفت: «اقتصاد ایران همچنان با نابسامانی‌های زیادی مواجه است. درست است که شدت رشد نقدینگی نسبت به گذشته کاهش یافته ولی نرخ تورم کاهش نیافت که نشان می‌دهد موضوع تورم نه تنها حل نشده بلکه چنان مزمن شده که کنترل رشد نقدینگی هم تاثیر شگرفی بر آن ندارد. در یکی دو ماه گذشته به شدت از ارزش ریال کاسته شده و نوسانات قیمتی مهمی در بازار ارز دیده شد. به نظر می‌رسد مقارن شدن با روزهای پایانی سال و کسری بودجه به افزایش نرخ ارز منجر شده است.»علی قنبری، معاون پیشین وزیر جهاد کشاورزی ادامه داد: «باید تحول اساسی یک مطالبه همگانی باشد و همواره به دنبال دگرگونی و بهتر شده شرایط بود. پیش‌تر هم گفتم که ایران چه ظرفیت‌های بزرگ و متنوعی برای دگرگونی دارد و هنوز هم اگر مسیر فعلی به سمت درستی تغییر کند، همه این ظرفیت‌ها دوباره می‌توانند احیا شوند و کشور در مسیر بالندگی قرار گیرد.» مشروح این گفت‌وگو را می‌توانید در ادامه بخوانید.

این روزها اظهارات اخیر مسعود نیلی، به عنوان یکی از تصمیم‌گیران مهم چند دهه گذشته که گفته «ایران در حال مردن است» به بحث‌های زیادی دامن زده است. شما این صحبت‌ها را شنیدید؟

این صحبت‌ها را من به طور کامل گوش ندادم و از طریق دوستان تا حدودی مطلع شدم که چه صحبت‌هایی مطرح شده است.

تعبیر «در حال مردن» در مورد وضعیت کشور منصفانه است؟

به نظر من اگر کلیات وضع فعلی را معیار قرار دهیم، مشکلات بسیاری وجود دارند که نمی‌توان به سادگی از کتار آنها گذشت. این تعبیر بیش از هر چیز از واقعیات موجود ناشی شده و به طور طبیعی اگر این وضعیت را مشاهده نمی‌کردیم چنین تعبیری هم به کار برده نمی‌شد. کشوری که در سه سال گذشته همواره تورمی بیش از ۴۰ درصد را تجربه کرده و همچنان چشم‌انداز کنترل تورم و جهش قیمت‌ها در آن دیده نمی‌شود، کشوری است که دچار مشکلات بزرگی در حوزه اقتصاد شده است.توجه داشته باشید از سال ۱۴۰۰ که دولت سیزدهم سکان اجرایی کشور را به‌دست گرفت وعده کنترل تورم را پی در پی تکرار کردند. وعده ایجاد سالانه یک میلیون شغل و تولید مسکن داده شد و حتی کنترل وریشه‌کنی فقر در صدر شعارها و برنامه‌ها قرار گرفت. اما بسیاری از این موارد از سطح حرف فراتر نرفت.

از سوی دیگر نرخ تورم مشکل تازه‌ای در اقتصاد ایران نیست. در نیم قرن گذشته به جز سه چهار بار، همواره تورم دو رقمی بر اقتصاد حاکم بوده است. با این همه کمتر پیش آمده که با وجود این بیماری دیرینه تورم به بیش از ۳۰ درصد برسد. اگر بررسی کنید متوجه می‌شوید که گذشتن تورم از مرز ۳۰ درصدی تنها زمانی رخ می‌داد که اشتباهات مهمی در سیاست‌گذاری به وجود آمده یا مسائل بیرونی چون جنگ، اقتصاد را درگیر بحران‌های غیرقابل کنترل کرده است.حالا ما سه سال است که یکسره تورمی بیش از ۴۰ درصد را تجربه کنیم و حتی شعار سال هم نتوانست موجب اجرای اقداماتی شود که در عمل از نرخ تورم بکاهد. این را باید مدنظر داشته باشیم که به نرخ رسمی اعلامی این شاخص یعنی تورم هم تردیدهای بسیاری وارد است و همچنین تورمی که جامعه احساس می‌کند به ویژه دهک‌های فرودست کشور، به مراتب بیش از میزان تورمی است که به شکل رسمی اعلام می‌شود. همزمان با چنین نرخ تورم تکان‌دهنده‌ای، مشاهده می‌کنیم که همچنان سایه رکود و رشد ناچیز بر تولید کشور باقی مانده است. یعنی اگر رشد بی‌کیفیت ناشی از افزایش فروش نفت را که در ابتدای سال شدت بیشتری داشت را نادیده بگیریم، متوجه می‌شویم که با وجود تورم بسیار بالای موجود، رشد اقتصادی چنان ناچیز است که همچنان می‌توانیم ادعا کنیم که وضعیت رکودی بر کشور حاکم است.در طرف دیگر هر چند آمارهای رسمی می‌گویند نرخ بیکاری در حدود ۷.۵ درصد است ولی تعداد شاغلانی که توسط مرکز آمار ایران محاسبه می‌شود نشان می‌دهد شاغلان در سال ۹۸ به مراتب بیش از امروز بودند و کشور برای رسیدن به وضعیت اشتغال ۱۳۹۸ باید تلاش‌های زیادی انجام دهد. پس در واقع کاهش نرخ بیکاری که گزارش می‌شود هم به معنای دقیق کلمه بیانگر گشایش خاصی نیست.

دولت معتقد است با کنترل رشد نقدینگی و نوسانات ارزی زمینه‌های کاهش تورم فراهم آمده؛ با توجه به موارد یاد شده این نظریه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

این حرف‌ها مورد قبول من نیست. ببینید ما همچنان با نابسامانی‌های زیادی مواجه هستیم. درست است که شدت رشد نقدینگی نسبت به گذشته کاهش یافته ولی نرخ تورم کاهش نیافت که نشان می‌دهد موضوع تورم نه تنها حل نشده بلکه چنان مزمن شده که کنترل رشد نقدینگی هم تاثیر شگرفی بر آن نخواهد داشت. ضمن اینکه در یکی دو ماه گذشته به شدت از ارزش ریال کاسته شده و نوسانات قیمتی مهمی نیز در بازار ارز دیده شده است. به نظر می‌رسد مقارن شدن با روزهای پایانی سال و کسری بودجه منجر به افزایش نرخ ارز شده است. در ابتدای زمستان هر دلار امریکا ۵۰ هزار تومان خرید و فروش می‌شد ولی این روزها هر دلار امریکا تا ۶۰ هزار تومان هم میان متقاضیان و فروشندگان دست به‌دست می‌شود. این افزایش قیمت به یک معنا نشان می‌دهد در مدتی کمتر از دو ماه، ۲۰ درصد از ارزش پول ملی کشور کاسته شده است.

 به نظر شما این وضعیت می‌تواند ادامه حرکت نزولی در شاخص‌های اقتصادی باشد؟

بروز بحران‌ها و تاثیر بر شاخص‌های اقتصادی اتفاقی تازه در کشورها نیستند ولی مسئله این است که بحران‌های فعلی در کشور ما با کندی از بین می‌روند و گاهی هم تشدید و تعمیق می‌شوند. در عین حال نباید فراموش کنیم که ایران کشوری معمولی نیست زیرا ما منابع زیرزمینی بسیاری در کشورمان داریم که یک فقره آن منابع گسترده نفتی و گازی است. همین میدان مشترک ایران با قطر چنان از نظر منابع گاز غنی بوده که همسایه جنوبی ما که تحریم نبود با منابع میدان گازی پارس جنوبی چنین پیشرفت حیرت‌انگیزی را در یکی دو دهه گذشته داشته است. این درحالی است که در سایه تحریم‌ها ایران نه تنها موفق به بهره‌برداری از میدان بزرگ به اندازه همسایه خود استفاده نبوده بلکه از سایر منابع خدادادی هم به اندازه لازم استفاده نشده است.

جدای از منابع زیرزمینی و معدنی گسترده کشور، ما با نیروی انسانی وسیع و کارآمدی مواجه هستیم که بسیاری از آنها در حال مهاجرت هستند. در یک وضعیت نرمال و روبه توسعه این نیروی انسانی باید به کار گرفته می‌شد تا مسیر توسعه ایران را هموارتر کند ولی این سرمایه مهم، به خدمت توسعه دیگر کشورها در آمده و علاوه بر آن بسیاری از آنها که در داخل کشور مانده‌اند هم در جای خود قرار ندارند.ایران در کنار سرمایه انسانی و معدنی، تاریخی طولانی و غنی هم دارد که موجب شده روحیه خاصی در مردمان آن وجود داشته باشد. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران هم موقعیتی خاص و ویژه است که این نیز مورد استفاده مناسبی قرار نگرفت. مجموع موارد یاد شده مزید بر علت می‌شود تا شدت مشکلات بیشتر شود.

با وجود تمام موارد یاد شده چقدر باید و می‌توان به آینده امید داشت؟

امید می‌توان و باید داشت. همانطوری که تا امروز نیز طی این مسیر اجتناب‌ناپذیر نبود، ادامه آن هم می‌تواند اجتناب‌ناپذیر نباشد. یعنی اگر تصمیمات درستی اتخاذ شود، حتما این مسیر می‌تواند معکوس شود و کشور در مسیر پیشرفت و توسعه قرار بگیرد.

بنابراین می‌توان و باید هم امیدوار بود. به علاوه اینکه باید در پی این بود که مسیری برای کشور در پیش گرفته شود. باید ایجاد تحول اساسی یک مطالبه همگانی باشد و دائم خواست که این روند دگرگون شود. پیش‌تر هم گفتم که ایران چه ظرفیت‌های بزرگ و متنوعی برای دگرگونی دارد و هنوز هم اگر مسیر فعلی به سمت درستی تغییر کند، همه این ظرفیت‌ها دوباره می‌توانند احیا شوند و کشور در مسیر بالندگی قرار گیرد.

به طور خاص چه تحولی مدنظر شما است؟

مشکل مهمی که امروز ما با آن مواجه هستیم این است که اقتصاد کشور به شدت سیاست شده و گاه مشاهده می‌کنیم که اقتصاد ایران به تابعی از سیاست خارجی ایران تبدیل شده و هر تحولی در این بخش زودتر از تحولاتی که در بخش صنعتی به وجود می‌آید، در اقتصاد نمایان می‌شود. این یک مشکل اساسی است که باید حل شود و حل کردن آن هم تنها با عادی شدن و نرمال شدن وضعیت مراودات بین‌المللی و رفع تنش‌های منطقه‌ای ممکن خواهد شد. اقتصاد ایران هم باید این فرصت را داشته باشد که از مواهب اقتصاد جهانی بهره ببرد و مانند دیگر اقتصادها بتواند از حداکثر ظرفیت انسانی، طبیعی و صنعتی خود استفاده کند تا زندگی بهتری برای مردم هم فراهم شود.

 دولت سیزدهم تا چه حد می‌توانست این اقداماتی که مدنظر شما است را پیگیری کند؟

بدون شک این امکان برای دولت ابراهیم رئیسی وجود داشته و همچنان این انتظار وجود دارد که این مطالبات در درستی پیگیری شود. اینکه مذاکرات احیای برجام به نحوی دنبال شود که نتیجه‌بخش باشد، جزو وظایف و یا انتظاراتی است که از دستگاه وزارت خارجه می‌رفت و می‌رود.ضمن اینکه دولت سیزدهم به راحتی می‌توانست کاری کند که دوباره نام ایران در لیست سیاه اف‌ای تی اف قرار نگیرد. پرواضح است که دولت سیزدهم به راحتی می‌توانست مجمع تشخیص مصلحت نظام را مجاب به همکاری کند. در کل دولت سیزدهم باید برای جامعه فرصت‌های بیشتری فراهم آورد تا با این موج کم سابقه مهاجرت مواجه نشویم. امید است مسئولان در نهایت به تغییر رویکرد و در پیش گرفتن مسیر توسعه با جدیت بیشتری روی آورند. البته در چارچوب نظم موجود تنها می‌توان امید داشت که آنها تغییر مشی را بپذیرند.


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3wjpgd