شنبه 29 اردیبهشت 1403 - 18 May 2024
کد خبر: 11387
تاریخ انتشار: 1400/11/11 14:11

نقش سیاست‌های اقتصادی در سقوط پهلوی

پژوهش درباره حکومت پهلوی و پرداختن به چرایی وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ از زاویه عملکرد اجتماعی و اقتصادی حکومت، با وجود تحقیقات بسیار، همچنان از موضوعات مهم و پر مخاطب علاقمندان تاریخ و مطالعات سیاسی و اجتماعی است. اینکه سقوط رژیم تا چه اندازه متاثر از عوامل بیرونی بود و تا چه اندازه معلول سیاست‌های غلط آن همچنان در کانون توجه پژوهشگران قرار دارد.

کتاب «فروپاشی؛ نگاهی به درون رژیم شاه، بحران‌ها، تضادها و ناکامی‌هایش» نوشته هدی صابر (۱۳۹۰-۱۳۳۷) کوشش کرده با استناد به منابع و داده‌های آماری و موجود در سازمان برنامه و بودجه و روایت کارگزاران رژیم پهلوی به این پرسش پاسخ دهد.

نویسنده این اثر پژوهشگر مطالعات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی است. او پژوهش‌های متعددی درباره مطالعات فرهنگی و اقتصادی دارد و کار پژوهش کتاب را در فاصله سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷ انجام‌ داده است.

او برای فهم بیشتر موضوع مورد نظر خود، با نگاه از بیرون به درون، ابتدا به شرایط امریکا به عنوان قدرت برتر سیاسی و اقتصادی جهان غرب در دهه ۱۹۷۰ میلادی و سیر تحول سیاست خارجی آن پرداخته است. کتاب با استفاده از مستندات و روایت کارگزاران حکومت پهلوی به شیوه تحلیلی، علل سقوط حکومت و فروپاشی آن را از داخل مورد توجه قرار می‌دهد. بدین ترتیب، کتاب نه تحلیل انقلاب و تشریح وضعیت سیاسی و اجتماعی منجر به سقوط رژیم که نگاهی از درون به ضعف‌ها و تضادها و روندهای ناموفق آن در تحول است.

در مقدمه‌ای که به قلم سعید مدنی جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه نوشته‌شده، درباره اهمیت پژوهش‌های جامع با موضوع تاریخ معاصر برای آگاهی‌بخشی نسل بعد از انقلاب و به ‌صورت کلی درباره تعاریف مختلف از «فروپاشی» توضیح داده ‌شده است.

به باور سعید مدنی، در نگاه امروز این تصور شکل‌گرفته که انگار مردم در سال ۱۳۵۷، تصمیم به ساقط کردن حکومتی در اوج می‌گیرند و انقلاب پدیده‌ای از پیش برنامه‌ریزی شده بوده است. درصورتی‌ که هیچ‌کس از قبل گزینه انقلاب را انتخاب نمی‌کند و انقلاب معمولا زمانی رخ می‌دهد که کسی انتظار وقوع آن را ندارد. 

بخش اول، کتاب، از دهه ۱۹۴۰ تا دهه‌ ۱۹۷۰ به فراز و فرودهای غرب ‌به‌ویژه امریکا در جهان می‌پردازد. در این بخش به نخستین حضور تاثیرگذار خارجی امریکا در ابعاد مختلف و سپس بحران‌های حاصل از آن اشاره کرده و تصریح می‌شود: « مشکلات اقتصادی امریکا در این دوره، تنها به بحران دلار ختم نمی‌شد. جدا از آنکه با توجه به پیوند زنجیره‌ای کشورهای سرمایه‌داری با یکدیگر، بحران‌ اقتصادی امریکا به دیگر متحدین نیز سرایت می‌کرد؛ در این احوال، تورم فزاینده نیز از دیگر پدیده‌های نامتعادل‌کننده در اقتصاد کشورهای سرمایه‌داری و مشخصا ایالات متحده محسوب می‌شد.» که مشکلاتی را برای دولت ایالات‌متحده امریکا به همراه آورد و موجب تغییر سیاست‌های امریکا شد.

در چنین شرایطی جیمی کارتر در نیمه دهه ۱۹۷۰ بر مسند ریاست جمهوری امریکا نشست و کابینه او به نظریات تئوریک مورد اشاره، نزدیک‌تر بود.

در ادامه این بخش، به وضعیت ایران در مناسبات جدید جهانی و انتقادات به شاه و حکومت تحت امر او از سوی جوامع غربی به‌ویژه در زمینه «ساختار بسته و منجمد حکومت»، «عدم برقراری موازنه میان هزینه‌های دفاعی و هزینه‌های توسعه‌ای»، «بلندپروازی‌ها» و واکنش‌های حکومت به آنها و اختلافات حکومت پهلوی با امریکا اشاره می‌شود. در پایان این بخش نیز به حل اختلافات با امریکا و اجرای مجموعه‌ای از توافق‌ها و ورود ایران به مرحله‌ جدیدی از سیاست‌های حکمرانی و برنامه‌های اقتصادی اشاره شده است.

در بخش دوم، بحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در دهه ۵۰ شمسی که ایران از داخل با آن مواجه بود، به تفصیل توضیح داده است. در ابتدای این بخش به ماهیت، عملکرد و عوارض برنامه پنجم عمرانی (۵۶-۱۳۵۲) پرداخته شده و آمده: « برنامه عمرانی پنج ساله پنجم به دنبال پایان یافتن دوره برنامه چهارم عمرانی در سال ۵۱، از ابتدای سال۵۲ آغاز شد.

 در این سال یکی از مهم‌ترین رویدادها در تاریخ اقتصادی معاصر کشور به وقوع پیوست. افزایش یکباره بهای نفت به میزان چهاربرابر بیش از قبل برای کمتر کسی باور کردنی بود.

رژیم نفتی شاه که توان مالی خود را چند برابر می‌دید و از قدرت خرید ارزی شگفت‌انگیزی در بازارهای جهانی برخوردار شده بود، برنامه مدون پنجم عمرانی را کنار گذاشت و در نشست رامسر برنامه جدیدی را تحت عنوان «برنامه تجدید نظر شده پنجم عمرانی» طراحی و تصویب کرد. »

کتاب با اشاره به آثار سوء برنامه پنجم در ابعاد اقتصادی و اجتماعی که در سال ۱۳۵۵ از هر طرف بروز کرد و شاه از آن با عنوان «مادر مشکلات» یادکرد و باب انتقاد از وضع موجود در کشور را گشود، کوشش‌ها برای اصلاح وضع موجود را بازخوانی کرده است. حاصل این بررسی‌ها در مقام عمل، اقدامات مشخصی در جهت ترمیم و اصلاح روندهای مختلف اداره امور بود که به دوران تحول مشهور است.

در این دوره شاهد تدوین و اجرای برنامه ششم عمرانی و حرکت به سمت سامان دادن اقتصاد و کاهش تبعات افزایش تورم و نقدینگی و برخی تغییرات مدیریتی بودیم. 

شروع این فرآیند اگرچه چشم‌انداز مثبتی از آینده را ترسیم می‌کرد؛ اما در عمل ضعف‌های حکومت را آشکارتر کرد و گره‌های کور و تضادهای موجود در مسیر حرکت‌ اقتصادی-اجتماعی نه‌تنها رو به گشایش نرفت که حادتر شد. 

همچنین در این بخش، به تضادهای سیاسی موجود که ریشه در شخص شاه داشت، پرداخته می‌شود. 

براساس آنچه صابر نوشته؛ رژیم پهلوی که در سال‌های پس از کودتا در اختناق فرورفته بود و سرکوب را تنها راه کنترل اجتماعی و سیاسی می‌شناخت، زمانی به باز کردن فضا متقاعد شد و به سمت ایجاد تحول سیاسی ‌رفت که «نوآموزی در دموکراسی» را آغاز کرده بود، اما نتوانست نمره قبولی دریافت کند.

در پایان بخش دوم، نویسنده بیان می‌کند بحران‌های پدید آمده از سیاست‌های گذشته و غوطه‌ور شدن در تضادها و بی‌صلاحیتی‌ها در مرحله‌گذار از دیکتاتوری به دموکراسی و الزامات آن‌ نشان از عدم آمادگی در روبه‌رو شدن با مرحله جدید سیاسی بود و موجب فروپاشی نظام پهلوی

 شد.

کتاب فروپاشی در سال ۱۳۹۷ از سوی بنگاه ترجمه و نشر پارسه در ۲۶۰ صفحه به قیمت۴۸۰۰۰ تومان روانه بازار نشر شده است.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/2ogpd3