جمعه 28 اردیبهشت 1403 - 17 May 2024
کد خبر: 98631
تاریخ انتشار: 1402/08/22 08:41

بزرگراه پرترافیک لینچ و دنیای فانتزی‌های مردان

جمال رهنمایی- روانشناس تحلیلی
بزرگراه پرترافیک لینچ و دنیای فانتزی‌های مردان

قراردادن ذهن در محدوده پاسخ‌های متعدد یک سوال، در حالی که دامنه این پاسخ بسیار وسیع است، یکی از هنرهای دیوید لینچ است. او در فیلم‌های خود به سراغ موضوعاتی پیچیده، چند وجهی و دارای تعابیر متعدد و حتی متناقض می‌رود و «بزرگراه گمشده» یکی از این هنرمندی‌های اوست که معمولا به همراه جاده مالهالند یک مجموعه به هم پیوسته برای بررسی دنیای هویت جنسی و کارکردهای گوناگون آن است.

«فرد» نوازنده کلوپ‌های شبانه است و خلاف زندگی آرام و راحتی که به نظر می‌رسد در جریان است، از مشکلات عمده‌ای در هویت و کارکرد جنسیت مردانه خود رنج می‌برد. این ناتوانی که فرد را به شدت آزار می‌دهد و او را به موقعیتی می‌کشاند که بی‌اختیار همسر خود را به قتل می‌رساند. فیلم بزرگراه گمشده از میانه زندانی شدن مرد در سلول انفرادی وارد دنیای فانتزی‌های او می‌شود و او می‌تواند یک شخصیت ایده‌آل و محبوب ذهنی برای خودش بسازد که هم هویت مردانه او را بازسازی و ترمیم کند و هم گذشته‌ای به همسرش ببخشد که استحقاق مرگ و نابودی را داشته باشد.تمام اجزای داستان خودساخته ذهنی فرد به شکلی طراحی و تصور می‌شوند که با موجودیت واقعی او نیز سازگاری دارند و در نقطه مقابل خود واقعی او قرار دارند. این بار او یک مکانیک اتومبیل بسیار جذاب و قوی است که زنان زیادی با او در ارتباط هستند و با سردسته مافیا و قدرتمندترین مرد شهر در می‌افتد و همسر او را از چنگش در می‌آورد و آن دو با به قتل رساندن یکی دیگر از مردان قدرتمند شهر موفق به فرار می‌شوند. اما در پایان این فرار، او دوباره با شخصیت ضعیف و ناتوان خود روبه‌رو می‌شود؛ آنجا که دوباره یک زن به او می‌گوید: «تو هرگز نمی‌توانی مرا به دست بیاوری». کابوس‌های مرد دوباره آغاز می‌شود و او دوباره در جاده‌ای بی‌انتها دست به فرار از دست خود می‌زند.

دنیای فانتزی‌های ما نقش بسیار جالبی در برآورده‌سازی ناکامی‌های گوناگون ما برعهده دارند. همانند آنچه رویاها برای‌مان انجام می‌دهند. چگونگی شکل‌گیری و تجربه‌هایی که ما را به این فانتزی‌ها و آرزوها سوق می‌دهند، یکی از موثرترین دلایل رفتارهای هویت جنسی مخصوص در مردان است. هر چیز این فانتزی‌ها و امیال و آرزوها در عالم واقعیت قابلیت کامیابی و محقق شدن بیشتری داشته باشند، فرد به سلامت هویتی و جنسیتی نزدیک‌تر حرکت می‌کند، در حالی که وقتی این فانتزی‌ها و امیال تحت تاثیر کمبود‌ها و ناکامی‌ها و فشارهای اجتماعی و فرهنگی بیشتری باشند، به دلایل غیر واقعی تر شدن و افراطی شدن فاصله بیشتری از محقق شدن پیدا می‌کنند و همین شکاف میان دنیای واقعی و فانتزی منجر به بروز رفتارهای افراطی، افکار آسیب‌زننده و حتی خطرناک می‌شوند.

در اینجا آدمی برای جبران این فاصله و شکاف نیازمند قهرمان‌سازی، قهرمان‌بازی، ریسک‌پذیری و انجام کارهای محیرالعقول برای برآورده‌سازی نیازهایی است که از ابتدا و به صورت سالم وجود نداشته‌اند به طوری که نیاز دارد برای کامیابی ذهنی حتی به دنبال زنانی باشد که طی یک رقابت سنگین آنها را به چنگ آورده است و پس از به دست آوردن نیز به سرعت این پیروزی برایش بی‌اهمیت می‌شود یا آنکه آدم‌های فانتزی او باید به شدت دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و یگانه‌ای باشند که جای تمام کمبود‌های ذهنی او را جبران کنند و این در حالی است که این موجودات منحصربه فرد ذهنی در عالم واقعیت در نقطه مقابل این انتخاب ذهنی قرار گرفته‌اند. این شکاف میان ذهن و واقعیت در مردان موجب بروز آشفتگی‌های فراوان در روابط زوجین، ارتکاب اعمال بالقوه و گاهی بالفعل خطرناک و در نهایت عدم دستیابی به یک رابطه امن می‌شود که توسط بسیاری دیگر از مردان معمولی که مجبور به پرداختن به چنین فانتزی‌هایی نبوده‌اند، در طول زندگی تجربه شده است.

بزرگراه گمشده لینچ، بزرگراهی است که مردان زیادی در آن سرگردان و بی هدف به سوی آینده‌ای تاسف‌بار در حرکت هستند.


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/4dwj6m