یک‌شنبه 16 اردیبهشت 1403 - 05 May 2024
کد خبر: 15824
تاریخ انتشار: 1401/02/18 03:32

تامین رفاه، بهترین سرمایه‌گذاری است

محمدحسین بصیری -فعال معدن

اگر بخواهیم مناسبات دولت را از یک‌سو با مردم و از سوی دیگر با بخش تولید و صنعت بررسی کنیم، چاره‌ای جز مقایسه نیست. البته در این مقایسه دوره خاصی مدنظر قرار نگرفته و کلیت مناسبات دولتی ملاک مقایسه است.

تجربه دوران دانشجویی در یکی از کشورهای اروپایی توجه من را به نکته‌ای مهم و حیاتی جلب کرد؛ سیاست‌های کلی در این کشور بر این اساس تنظیم می‌شد که چه کار باید کرد تا مصرف‌کننده نهایی خوشحال شود و احساس رضایت کند. به‌تعبیر دیگر یعنی چطور باید جنس ارزان و باکیفیت را به‌دست مصرف‌کننده رساند. دولت برای تحقق این هدف، رقابتی سازنده میان تولیدکننده‌ها ایجاد می‌کرد تا در نهایت مصرف‌کننده نهایی منتفع شود.

به‌طورمثال به‌یاد دارم رقابتی میان چند شرکت تولیدکننده برق ایجاد شده بود و آنها ناگزیر باید برای جلب‌نظر مشتری و جذب تعداد بیشتری از مصرف‌کنندگان، تعرفه‌های خود را کاهش می‌دادند و پیشنهادات بهتر و جذاب‌تری ارائه می‌کردند. این رقابت تنگاتنگ در همه وجوه معیشت و زندگی ـ از خوراک گرفته تا دیگر محصولات و خدمات ـ برقرار بود.

در چنین سیستمی، دولت در جایگاه یک تنظیم‌کننده یا رگولاتور عظیم قرار می‌گیرد که اجازه انحصارطلبی را نمی‌دهد و جلوی آن می‌ایستد.

به‌اعتقاد من اگر هر دولتی این سیاست را پیشه کند، موفق خواهد شد. جایگاه رفیع دولت ایجاب می‌کند که نقش رگولاتور را برعهده بگیرد نه اینکه خود وارد بازار شود، کسب‌وکاری راه بیندازد تا از آن بهره‌برداری کند.

اما همان‌طور که اشاره شد، مهم‌ترین وظیفه دولت‌ها در زمینه ایجاد رقابت، جلوگیری از انحصاری شدن بازار است. انحصار یا مونوپل در حوزه تولید به این معنا است که شخص یا سرمایه‌گذاری ویژه، کنترل حوزه خاصی از تولید یا خدمات را در دست بگیرد و عرصه ورود رقبای دیگر چنان تنگ شود که هیچ چشم‌اندازی برای شکسته شدن حلقه انحصار دیده نشود.

در حال‌ حاضر بسیاری از عرصه‌های تولید در کشور ما به‌صورت انحصاری یا مونوپلی درآمده است، در نتیجه بی‌کیفیت‌ترین تولیدات این صنایع به‌نرخ بهترین محصولات خارجی به‌دست مصرف‌کننده می‌رسد.

بدیهی است که یکی از مهم‌ترین وظایف دولت‌ها حمایت از تولیدکننده است، اما اگر در تصمیم‌گیری‌های کلان خود، اصالت را به مردم بدهد و همواره از خود بپرسد که چه باید کرد تا در پایان زنجیره تولید، مردم منتفع و دلشاد بشوند؛ تحول بزرگی رخ خواهد داد.

اگر سیاست دولت حمایت بی‌قید و شرط از تولیدکننده باشد و به‌فرض بگوید، باید به هر قیمتی از تولیدکننده داخلی فولاد حمایت کرد، فشار و زیان این تصمیم به مردم تحمیل می‌شود یا اگر چشم‌بسته خودروساز داخلی را موردحمایت قرار دهد، مردم تاوانش را می‌دهند.

 اگر اصالت به مردم و مصرف‌کنندگان داده شود، آن وقت تولیدکننده و صنعتگر یا باید تن به رقابت دهد و تولیداتش را با نرخ ارزان و کیفیت مناسب به‌دست مصرف‌کننده برساند یا حذف شود. اگر عرصه به‌شکلی «هوشمندانه» مهیا شود، این هماوردی ضرورت پیشرفت است.

ای کاش این واژه هوشمندانه بیشتر موردتوجه قرار گیرد، تصمیم‌گیری‌ها تخصصی‌تر انجام شود، استراتژی ایجاد رقابت در اولویت قرار گیرد و مردم در درجه اول اهمیت باشند، تا شرایط کشور در بخش تولید به‌گونه دیگری رقم زده شود.

در نهایت اگر بخواهیم به موضوع رابطه دولت با بخش تولید و صنعت هم نظری بیندازیم، ذکر این نکته ضروری است که هنوز کار چندانی روی زیرساخت تولید نشده است و بعضی از امکانات ما بسیار کهنه و فرسوده است؛ برای نمونه حمل‌ونقل ریلی که مربوط به چند ده سال پیش است و سال‌ها است اقدامی برای توسعه و بهینه‌سازی آن انجام نشده است. در اکتشافات هم باوجود همه زحماتی که کشیده شده، هنوز جای کار زیادی وجود دارد و منابع بسیاری کشف‌نشده باقی مانده است. این قبیل کارها، از جمله اقدامات زیربنایی به‌شمار می‌رود. اگر دولت ـ بی‌آنکه خود بنگاه اقتصادی ایجاد کند ـ به موضوع وارد شود و تسهیلاتی در اختیار بخش خصوصی قرار دهد، می‌توان اکتشافات را گسترش داد و تکمیل کرد تا ذخایر جدیدتری کشف شود. در این صورت هرکدام از ذخایر کشف‌شده، زنجیره عظیم تولید را پدید می‌آورد و بر اشتغالزایی و ایجاد ارزش‌افزوده تاثیر قابل‌توجهی خواهد 

داشت. این حوزه‌ای است که اگر دولت هر اقدامی برای بهبود آن انجام دهد، هزینه‌اش نوعی سرمایه‌گذاری است؛ زیرا مردم را منتفع می‌کند و هرچه برای رفاه مردم هزینه شود، چیزی جز سرمایه‌گذاری نخواهد بود.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/45a5wo