پنج‌شنبه 27 اردیبهشت 1403 - 16 May 2024
کد خبر: 40050
نویسنده: امیرعباس آذرم‌وند
تاریخ انتشار: 1402/02/13 08:27
یک استاد دانشگاه در گفت‌وگو باصمت :

ضعف در انتخاب نیروی انسانی نمایان شد

یک مدرس اقتصاد در دانشگاه می‌گوید: «اینکه در ابتدای سال دولتمردان گفتند اگر تلاش و کوشش کنیم شاید تا پایان سال نرخ تورم به ۳۰ درصد برسد، به هیچ وجه قابل‌قبول نیست.
ضعف در انتخاب نیروی انسانی نمایان شد

در سالی که شعار آن کنترل تورم است و همه تمرکز حاکمیت بر این مسئله خواهد بود، دستیابی به این نرخ یک فاجعه است. در جهان امروز به تورم بیش از ۱۰ درصد فاجعه میگویند، زیرا تورم عادی ۲ تا ۳ درصد است و هر گاه نرخ این شاخص به ۵ درصد میرسد، در ادبیات اقتصادی میگویند سیگنال وضعیت قرمز فرستاده شد. در این شرایط مسئولان کشور وعده میدهند با کوشش به تورم ۳۰ درصدی خواهیم رسید. من فکر میکنم این «فاجعه» بهخوبی نشان میدهد مشکلات از جای دیگری نشأت گرفته و باید آن را حل کنیم.»

مراد راهداری که کارشناس حوزه اقتصاد سیاسی است با اشاره به مشکلات مختلف در کشور درباره ترکیب کابینه سیزدهم و کافی نبودن زمان برای بررسی کارنامه این دولت تاکید میکند: «باید هیات دولتی تشکیل شود که نشان دهد جمهوری اسلامی ۴۴ سال شده است. امروز ما در دو، سه سال اول انقلاب قرار نداریم که بیتجربگی و ضعفهای مرتبط با نیروی انسانی ناآماده قابلقبول باشد. چندی دیگر عمر جمهوری اسلامی به ۵۰ سال خواهد رسید و همین امروز میتوانیم وزرایی در دولت داشته باشیم که هم کارآمد باشند و هم در دوران جمهوری اسلامی متولد شدهاند.»متن کامل گفتوگوی صمت با این استاد دانشگاه را در ادامه میخوانید.

بهتازگی وزیر صنعت، معدن و تجارت هم از کابینه کنار رفت تا تعداد تغییر در سطوح ارشد مدیریتی دولت سیزدهم به ۷ نفر در ۲۱ ماه برسد. چه وضعیتی سبب میشود دولتی که برای ۴ سال سکان امور را بهدست گرفته در نیمهراه تعداد قابلتوجهی از مسئولان ارشدش تغییر میکنند؟

این مهم بیش از هر چیز بیانگر آن است که دولت سیزدهم برنامهای ازپیشتعیینشده برای بهدست گرفتن سکان امور نداشت؛ بهعبارت دیگر دولتهایی میتوانند درست عمل کنند که پیش از اینکه به پیروزی برسند، مشکلات را بشناسند و برای رفع آنها برنامه کافی داشته باشند. علاوهبراین، دولت کادر مشخصی برای اداره امور اجرایی کشور نداشته است. بهنظر میرسد آقای رئیسی پس از اینکه مامور تشکیل دولت شدند، تازه رایزنیهایی را برای تعیین وزرا و مدیران شروع و در نهایت برخی از افراد را به کار دعوت کردند، اما پس از اینکه مدتی از کار گذشت متوجه شدند مشکلاتی وجود دارد و به فکر تغییر برخی افتادند. باید توجه کرد وزیر سابق صنعت، معدن و تجارت را نمیتوان جزو این افراد دستهبندی کرد، زیرا تنها وزیری بودند که با استیضاح مجلس کنار رفتند و ۶ تغییر دیگر بهدست خود ابراهیم رئیسی انجام شد. درباره فاطمیامین آقای رئیسی و تعداد قابلتوجهی از مسئولان به بهارستان رفتند که نشان میدهد آنها موافق تغییر وزیر صنعت نبودند.  در باقی موارد این دولت سیزدهم بود که خود ابتکار عمل را بهدست گرفت و مدیران مهمی را تغییر داد. این امر نشان میدهد دولت سیزدهم بدون برنامه و کادر همسو با آن، کار اداره کشور را آغاز کرد. در این مدت که دولت سیزدهم امور را در اختیار داشته، کشور چنان بیبرنامه اداره شده که حتی تاکنون از نوشتن برنامه هفتم هم خودداری کردند. اگر برنامه جامعی برای رفع مشکلات وجود داشت، باید تا حالا برنامه هفتم آماده میشد.

همکاران ضعیف، توجیه خوبی برای پذیرش ضعفهای دولت سیزدهم است؟

این توجیه به هیچ عنوان قابلقبول نیست، زیرا ۲ سال از عمر این دولت سپری شده و اکنون به نیمه راه رسیده است. امروز نمیتوان پذیرفت که دولت از آنجایی که همکاران ضعیفی داشته، نتوانست به نتایج مطلوب برسد. هر کسی که رئیسجمهوری میشود از گذشته با افراد و تیمی آشنایی دارد که این افراد تنها جسم نیستند، بلکه بینش و رویکرد خاص خود را به مسائل دارند. بهطور کلی انتظار میرود رئیسجمهوری که در همه مسائل متخصص و صاحبنظر نیست، از افرادی برای همکاری دعوت کند که با آنها در مسائل کلان رویکرد مشترکی داشته باشد.

گفته میشود هنوز برای بررسی کارنامه دولت رئیسی زود است، زیرا مشکلات امروز انباشت مشکلات گذشته هستند و دولت سیزدهم هم تازه سر کار آمده است. چقدر زمان باید بگذرد تا بتوان کارنامه دولتها را مورد ارزیابی دقیق قرار داد؟

بهترین زمان برای بررسی عملکرد هر دولتی، پایان کار آن دولت است؛ در این مسئله شکی نیست، اما این نیز منطقی است که باید هیات دولتی تشکیل شود که نشان دهد جمهوری اسلامی ۴۴ ساله شده است. امروز ما در دو سه سال اول انقلاب قرار نداریم که بیتجربگی و ضعفهای مرتبط با نیروی انسانی ناآماده قابلقبول باشد. چندی دیگر عمر جمهوری اسلامی به ۵۰سال خواهد رسید و همین امروز میتوانیم وزرایی در دولت داشته باشیم که هم کارآمد هستند و هم در دوران جمهوری اسلامی متولد شدهاند. در هر حال استفاده از کادر ضعیف پذیرفتنی بهنظر نمیرسد و انتخاب اشتباه بیانگر تواناییهای دولتمردان است. ضمن اینکه تقصیر نرسیدن به اهداف مهم مطرح در اسناد بالادستی یا وعدههای بیانشده را نباید به گردن دیگران انداخت و اینطور وانمود کرد که تقصیر رئیسجمهوری یا معاونانش نیست و بهطور مثال توپ را به زمین بانک مرکزی یا سازمان برنامه انداخت، زیرا این مسئله نیز نشان میدهد در چیدمان نیروی انسانی چنان نادرست عمل شده که افراد خبره به ساختار راه نیافتند و این نیز ضعف دولت است.  امروز نیمی از عمر دولت گذشته و همانطور که در سالهای گذشته هم مشاهده کردیم، ۶ ماه آخر دولتها صرف مبارزه انتخاباتی برای استمرار حضور در پاستور میشود. حیف است که در شرایط امروز، زمان بابت آزمون و خطا از دست برود و پس از ۴ سال شرایط کشور بهبود نیافته باشد. من فکر میکنم ما باید پس از چند دهه تجربه کشورداری، بتوانیم از سرمایه و منابع انسانی خویش به بهترین شکل بهره بگیریم.

برای رفع این مشکل (انتخاب نشدن نیروی انسانی توانمند) از چه روشی باید بهره گرفت؟

این مشکل نشان میدهد ما در کشور یک بانک اطلاعاتی کارآمد برای معرفی نیروی انسانی خبره و متعهد نداریم. من نمیدانم دستگاه اجرایی چنین بانک اطلاعاتی دارد یا خیر، اما بهنظر میرسد چنین چیزی وجود ندارد. میتوان از یک معلم بهعنوان مشاور و منتقد سیاستها استفاده کرد و در سمتی دیگر مدیر اجرایی موفقی را هم برای اجرای پروژهها یا فعالیتهای اجرایی تعیین کرد. اینها نیاز یک کشور برای اداره کارآمد هستند.  این یک مشکل جدی در کشور ماست که دسترسی به افراد نخبه حتی برای مسئولان درجه اول کشور هم دشوار است. میشود از دستگاه اطلاعاتی کشور درخواست کرد همانطور که به شناسایی مدیران و افراد فاسد میپردازند و تلاش میکنند آنها را از گردونه نظام تصمیمگیری کشور کنار بگذارند، افراد توانمند، متعهد، مومن و متخصص را هم شناسایی و آنها را به مسئولان کشور بهعنوان افراد دلسوز معرفی کنند. توجه کنید که مسئله تنها انتخاب وزیر یا یک نهاد بالادستی نیست و در سطح مناطق و شهرهای مختلف کشور هم باید این افراد شناخته و به مجریان معرفی شوند.  ضعف در یافتن افراد توانمند خود به مشکلات دیگری منجر میشود. متاسفانه، آنطور که من اطلاع دارم، بیشتر افرادی که برای سمتهای مختلف انتخاب میشوند افرادی هستند که جزو نزدیکان یک مقام محسوب میشوند؛ بهزبان سادهتر قرار است از یک سبد کوچک مدیران مناسبی برای یک جامعه بزرگ انتخاب شود که احتمال خطا در آن کم نیست. تمایلی ندارم این موضوع را بشکافم اما در برخی کشورهای در حال توسعه دیده شده که چنین انتخاب‌‌هایی صورت گرفته اما برای ایران امیدواریم هیچگاه چنین چیزی نبوده باشد، زیرا این یک لکه تیره است.

 عدهای که منتقد دولت فعلی محسوب میشوند، همزمان با اینکه تغییر را اجتنابناپذیر میدانند، تغییرات صورت‌‌گرفته اخیر را به فال نیک نمیگیرند، زیرا معتقدند این تغییرات به تغییر رویکرد و روش منجر نمیشود. شما به این تغییرات چقدر امیدوار هستید؟

هنگامی که آقای صالحآبادی، رئیس کل سابق بانک مرکزی در میانه سال گذشته تغییر کرد، در گفتوگویی عنوان کردم مشکل در این بخش نبود و بهطور ضمنی نشان دادم که چه نگاهی به این تغییر دارم. حرف من این نبوده و نیست که عملکرد رئیس کل بانک مرکزی بدون اشکال بوده، اما مادامیکه شرایط تغییر چندانی نمیکند، هر اقتصاددانی که بهعنوان رئیس کل بانک مرکزی تعیین شود، کار چندانی نمیتواند بکند. مشکل در این بخش به کاهش چشمگیر درآمدهای ارزی برمیگردد، زیرا کشورتحت تحریم قرار دارد و صادرات نفت نیز از ۲.۵ میلیون بشکه در روز به ۵۰۰ هزار بشکه کاهش یافته؛ یعنی یک پنجم گذشته شده است. این مسئله بیشک برای بانک مرکزی دردسرآفرین خواهد بود، زیرا دچار مضیقه در داراییهای ارزی میشود و با این محدودیت نمیتواند ارز موردنیاز کشور را تامین کند. پس اگر بناست تغییر رئیس کل بانک مرکزی به تغییر کارآیی این نهاد منجر شود، باید مانعزدایی از مسیر صادرات کشور هم انجام شود. در دیگر بخشها نیز باید به وضعیت ویژه امروز توجه و انتظارات را با واقعیات منطبق کنیم. تا زمانیکه تنشهای خارجی ادامه دارد، تغییر افراد در عملکرد تغییر بزرگی ایجاد نخواهد کرد.

فکر میکنید کاهش تنشهای بینالمللی امروز بیشترین کمک را در بهبود وضعیت کشور میکند؟

به هر روی نمیتوان کتمان کرد که امروز کشور و دولت با یک ابرچالش مهم مواجهند که حرکت بهسوی پیشرفت بدون رفع آن چندان ممکن نیست. دولتمردان امروز (جدا از مواضعی که در گذشته داشتند) بهخوبی به این مسئله واقف هستند، چون هیچ گروهی به اندازه دولتمردان با مشکلات ناشی از تحریمها دست به گریبان نیست و در 2 سال گذشته هم نشان دادند که تمایل به رفع آن دارند. میتوانیم به نشانههای مختلفی برای این تلاش و تکاپوی دولت اشاره کنیم که به نتیجه مطلوب دست نیافته است. فراموش نکنیم در زمینه ارتباطات بینالمللی تصمیمگیر فقط جمهوری اسلامی نیست و طرفهای دیگری هم شرکت دارند که این پراکندگی موجب شده نتیجه لازم حاصل نشود و من امیدوارم هر چه زودتر این مشکل حل شود. ما یک ظرف داریم و یک مظروف یعنی قوه مجریه که میخواهد بر این مبنا بهترین عملکرد را داشته باشد. رفع مشکلات عمده کشور بیش از هر چیز نیاز به این دارد که در یک بازی بینالمللی، مشکل رفع شود. عوامل بیرونی در وضعیت کلی کشور نقش مهمی دارند و باید بتوانیم با زیرکی و وطندوستی این بحران را به سود کشور و مردم ایران رفع کنیم، وگرنه باید مانند ابتدای سال دلخوش به رسیدن تورم به ۳۰ درصد باشیم.

نرخ تورم کشور حدود ۵۰ درصد شده است. کاهش نرخ این شاخص به ۳۰ درصد از نظر شما اتفاق مثبتی نیست؟

اینکه در ابتدای سال دولتمردان گفتند اگر تلاش و کوشش کنیم شاید تا پایان سال تورم به ۳۰ درصد برسد، به هیچ وجه قابلقبول نیست. در سالی که شعار آن کنترل تورم است و همه تمرکز حاکمیت بر این مسئله خواهد بود، دستیابی به این نرخ یک فاجعه است. در جهان امروز به تورم بیش از ۱۰ درصد فاجعه میگویند، زیرا تورم عادی 2 تا 3 درصد است و هرگاه نرخ این شاخص به ۵ درصد میرسد در ادبیات اقتصادی میگویند سیگنال وضعیت قرمز منعکس شد. در این شرایط مسئولان کشور وعده میدهند با کوشش به تورم ۳۰ درصدی خواهیم رسید. من فکر میکنم این «فاجعه» بهخوبی نشان میدهد مشکلات از جای دیگری نشأت گرفته و باید آن را حل کنیم. البته گرچه کشور ما نیم قرن است که دچار بیماری تورم بالا است، اما میانگین بلندمدت این شاخص برای ایران حدود ۲۰ درصد است و وعدهای که دولت سیزدهم داده، اگر عملی هم شود، ۵۰ درصد بیشتر از میانگین تورم همه سالهای گذشته است.

برخی در میانه دولت دوازدهم ابراز امیدواری میکردند که دولت همسو با دیگر بخشهای حاکمیت میتواند مشکلات را خاتمه دهد. حالا برخی با نشان دادن عملکرد دو سال گذشته این رویکرد را به نقد میکشند. نگاه شما چیست؟

اگر به آن زمان برگردیم، خواهیم دید که افراد مدافع دولت همسو و یکدست با قوای دیگر، فکر میکردند این همسویی به سود کشور خواهد بود، زیرا تعارضاتی که آن زمان وجود داشت و سنگپراکنی طرفین مقابل هم سبب میشد اقدامات صورت گرفته بینتیجه بماند. بهطور مثال وزیر امور خارجه، مذاکراتی را آغاز میکرد یا گفتوگویی مهم را به سرانجام میرساند، اما در داخل کشور عناصر سیاسی جناح دیگر بسیج میشدند و برنامههای دولت را بر هم میزدند. این مسئله منجر به اخلال در سیاستها شد و برخی را به این نتیجه رساند که با یکدست شدن نظام تصمیمگیری، بهجای تقابل، همافزایی و همراهی شکل میگیرد.  از سوی دیگر برخی همسویی و یکدستی قوا را منفی تلقی میکردند. آنها به تجارب کشورهای گوناگون اشاره میکردند که در آنها مجلس و دولتی که همسو نیستند و رقیب یکدیگر بهحساب میآیند، با انتقاد سازنده از هم، به بهبود سیاستگذاریها کمک میکنند و این امر منجر به کسب نتایج مطلوب از فعالیتهای مختلف خواهد شد. در این شرایط منافع بخشهای مختلف مردم هم در تصمیمات لحاظ میشود و همه احساس بهتری دارند و اکثریت فکر میکنند نظرات و نگرششان در تصمیمگیریها لحاظ میشود.  در هر حال انتظار میرود اگر مجلس و دولت یا هر بخش دیگری دچار تشتت در ارتباط با قوه دیگری شده، باید منافع ملی را ملاک تصمیمات خود قرار دهند و طوری مشکلات را رفع کنند که منافع کشور را به بهترین شکل تامین کنند و منافع ملی را بهعنوان سنگ محک خود قرار دهند. ما با این مشکلات مواجهیم و دولت یکدست و همسو با قوای دیگر هم نتایج مطلوبی حاصل نکرده است. امیدواریم نظام و ما از این دوره تجربه کافی را بهدست بیاوریم تا در آینده پیشروی بهتری داشته باشیم.


نویسنده:
کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/27dyxn