شنبه 15 اردیبهشت 1403 - 04 May 2024
کد خبر: 19717
تاریخ انتشار: 1401/06/27 00:03

دارایی ما به خزانه آنها سرازیر شده است

احسان موسوی ـ عضو هیات علمی گروه مهندسی نفت و معدن دانشگاه آزاد

 

چندین دهه پیش، مهاجرت نخبگان در حوزه تخصصی مهندسی معدن فرصتی بود برای انتقال تکنولوژی روز به کشور، اما امروز این موضوع به تهدیدی ملی تبدیل و آنچه پیش از این چرخش نخبگان نام گرفته بود، در حال حاضر به فرار نخبگان بدل شده است.

در حوزه صنایع معدنی، مهاجرت متخصصان خبره صنعت، علاوه بر اینکه موجب از دست رفتن تجربیات فردی میشود، سرمایههای اقتصادی چشمگیری را هم از این حوزه فراری میدهد. تعدد شرکتهای ایرانی بهثبترسیده در کشورهای دیگر، گواه این مطلب است. مهاجرت افراد آکادمیک از بدنه دانشجویی به بدنه استادان هم رسیده و سرعت بالای رشد این مسئله در سالهای اخیر، ملموس است.

به زبان ساده داراییهای ما در حال سرازیر شدن به خزانه آنها است.

وقتی مهاجرت تودهوار میشود و در همه قشرها رخنه میکند، آسیبی اجتماعی یا بهعبارت بهتر، مخربترین بحران اجتماعی تلقی میشود بنابراین ایجاد کارگروهی برای ریشهیابی این موضوع امری ضروری بهنظر میرسد تا در نهایت اقداماتی متناسب با گروههای اجتماعی گوناگون اندیشیده شود.

توجه به این موضوع نباید تنها منحصر به روزی خاص، برای مثال روز جهانی مهاجران یا مانند آن باشد.

نتیجه یکی از پژوهشهایی که در دانشگاه امآیتی انجام شده است، نشان میدهد که ۴۵ درصد ایرانیان مقیم امریکا دارای مدرک تخصص و فوقتخصص هستند.

تحقیقات دیگری در سطح دانشگاههای ایران نشان داده که بهطور متوسط از 18نفری که برای کسب تخصص به کشورهای توسعهیافته میروند، تنها 3نفر از آنها به ایران بازمیگردند.

بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر از دینامیسم (نظریههایی فلسفی که پدیدههای مادی جهان را حاصل عمل نیروهای گوناگون میداند) درک صحیحی دارند و بنابراین در این حوزه تهدید را به فرصت تبدیل میکنند. بهعبارت دیگر، این کشورها با درک صحیح دینامیسم در این حوزه به قول معروف از آب گلآلود ماهی میگیرند. به عنوان مثال، برخی کشورهای حوزه خلیجفارس و ترکیه بهسرعت درحال برنامهریزی برای جذب سرمایهگذاران و نیروی انسانی نوآور، دانشجویان، تحصیلکردگان در حوزههای مختلف اقتصاد، سیاست و اجتماع هستند.

اما چه باید کرد؟ اگر بخواهم به صورت تیتروار راههای مقابله با این چالش را (با توجه خاص به جامعه مهندسین معدن) مطرح کنم، باید بگویم توسعه اقتصاد دانشبنیان همسو با استفاده واقعی از استعدادها و ظرفیتهای انسانی و دوم ارزشگذاری و بها دادن به سرمایههای انسانی است، البته نه در قالب استخدامهای دولتی بلکه با فراهم کردن بستر مناسب برای فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی آنها در مسیر حل مشکل صنایع. به عبارت دیگر، ایجاد قطبها و شهرکهای علمی و عملی.

سوم، سیاستگذاری درست و دقیق دستگاهها و صنوف مرتبط برای حفظ نیروی متخصص است تا باوجود همه عوامل بیرونی ناشی از پدیده جهانی شدن تمهیدات ویژهای تدارک ببینند و با هموار کردن شرایط رفاهی، اقتصادی و آرامش آنها را به ماندن دلگرم کنند.

مورد دیگر، یافتن حلقه مفقوده و ایجاد ارتباط میان صنعت و دانشگاه است. مسئله مهم دیگر در این حوزه برقراری ارتباط میان دانشگاههای ایران و دنیا است.

نکته مهم بعدی، حمایت بلندمدت دولتها برای رشد و بالندگی نخبگان و ایجاد انگیزه برای آنها است ، اما همزمان باید از افزایش کمی و آموزش تعداد بیشتری از افراد در این حوزه غافل نشد که این موضوع راهی ساده و کمهزینه است.

آموزش عالی ما دچار مشکل بزرگی است که آن سرازیر شدن سیل داوطلبان بهسوی یکی، دو رشته خاص و خالی ماندن ظرفیت دیگر رشتهها در دانشگاه است ، البته این راهحل چالشهایی هم دارد و در بلندمدت مشکلات دیگری را هم بهدنبال خود میآورد.

راهحل دیگری که سریع بهنتیجه میرسد ایجاد کارگروههای تخصصی و دورههای آموزش کوتاهمدت در کشورهای پیشرفتهتر است. از سوی دیگر، ضروری است با ایجاد تسهیلاتی برای نخبگان جلوی رشد صعودی مهاجرت را گرفت یا با دعوت از نخبگان خارج از کشور زمینه را برای رشد و توسعه این صنعت فراهم کرد.

نکته مهم دیگر که باید مدنظر قرار گیرد، ایجاد صندوقهایی برای حمایت مالی از دانشجویان مقاطع عالی تحصیلی است تا در مقاطع دکتری، پسادکتری یا حتی در زمان پژوهش که منبع درآمد قابل اعتمادی ندارند، از آن استفاده کنند و دغدغه نان شب و هزینه زندگی را نداشته باشند.

در نهایت در کنار همه اقدامات فوق ضروری است، مسئولان امر، توجهی بیش از پیش به برنامهریزیهای بلندمدت برای توسعه رشتههای کاربردی و میانرشتهای، برپایه نیازهای کشور و متناسب با ظرفیتهای داخلی، نشان دهند. 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3qao9n