نگار خسروی - گروه تجارت: نام «حراج و فروش فوقالعاده» که میآید، برق شوق را میشود در چشمان خانمها حس کرد.
حتی اگر یک ریال هم در کیفشان نباشد، نام خرید روحیهشان را تغییر میدهد و صحبت کردن در مورد فروشگاهها و مغازههایی که کالاهایشان را به حراج گذاشتهاند حالشان را بهبود میبخشد! هرچند این حس و حال تنها معطوف به خانمها نیست و هستند آقایانی که علاقهشان به خرید چند برابر خانمهاست.
واژه « فروش فوقالعاده»، واژهای است که در ایران معنا ندارد. این تعبیر افراد زیادی است که چند روزی را خارج از ایران گذراندهاند و چند ساعتی را در فروشگاهها سپری کردهاند. بیراه نیست که بگوییم ۳۰تا ۴۰ درصد از فروشگاهها و مغازههایی که البسه شان را به بهانه تغییر فصل به حراج میگذارند، غیراستاندارد هستند و به جای فروش لباسهایی که در طول فصل پیش میفروختند آندسته از پوشاکی را به حراج میگذارند که متعلق به چند سال گذشته بودهاند. به طور قطع این اتفاق برای شما هم افتاده که برای خرید یک لباس خاص منتظر میمانید که فصل حراج برسد اما نه تنها آن لباس،بلکه بسیاری دیگر از البسهای که همزمان با آن فروخته میشدند دیگر در حراج نیستند. در این گزارش قیاسی داشتهایم بین حراج و فروش فوق العادهای که در ایران وجود دارد.
خرید آنلاین؛ بدون استرس!
برند معروفی است. ناماش از دو حرف تشکیل شده و ملیتی سوئدی دارد. سایتاش همیشه فعال است و برای هر کشوری که در آن شعبه دارد، لینک متفاوتی ساخته و مردم هر شهری میتوانند به طور جداگانه از لباسهای موجود در این فروشگاه دیدن و به صورت آنلاین خرید کنند. برای نوشتن این گزارش همین برند را انتخاب کردهایم و وارد پوشاک موجود در فروشگاههای کشور ترکیه شدهایم. لباسها را از هم تفکیک کرده و هر کدام بخش متفاوتی دارد. شلوار، کفش، پیراهن و زیورآلات...
گزینهای به نام حراج را پیدا نمیکنیم و مجبور میشویم همه مدلها را تماشا کنیم. بخش شلوارها؛ روی هر کدام از آیتمهایی که نشانگر را نگه میداریم، عکس تغییر میکند و شلوار را از زاویه نزدیک تر نشان میدهد. رنگها و مدلها آنقدر متنوع هستند که برای تماشای آنها باید ساعتها وقت گذاشت اما یک نگاه سطحی بر قیمت ها، متوجهمان میکند که تفاوت چندانی با لباسهای داخلی ندارد و حتی بعضی شان هم ارزان تر است. در کنار تصویر بعضی از لباسها علامت حراج خورده است. رویشان که کلیک میکنیم، هم قیمت قدیم میآید و هم قیمت فروش جدید. درصد تخفیف را هم نشان داده و سایز و رنگ باقیمانده را هم اعلام کرده است.به بخشهای دیگر لباسها هم سری میزنیم. تمام لباسهایی که حراج خوردهاند، تا همین چند روز پیش با ۴۰ درصد افزایش قیمت فروخته میشدند اما به دلیل تغییر فصل، ارزان تر شدهاند...
حقیقت این است که به وجود آمدن چنین فضایی برای خرید در ایران، یکی از آرزوهایی است که همه مردم ایران دارند! خرید بدون استرس!
خیابان میرداماد؛ فروشگاهی بینام و نشان!
روبروی فروشگاهی در خیابان میرداماد ایستادهایم. تابلویی که بالای مغازه نصب شده است، نام یکی از معروفترین برندهای دنیاست که در ۷۰ کشور دنیا شعبه دارد و میلیونها نفر مشتری همیشگی. روی شیشه ویترین با برچسب بزرگ نوشته شده (sale ۸۰ درصد ۶۰ UP ) مساحت فروشگاهی که ادعای شعبه بودن این برند را دارد تقریبا یک دهم مساحت فروشگاههای معمول در کشورهای مختلف است. فروشگاه خالی از مشتری است. از رگال اول شروع میکنیم. بلوزهای زنانهای هستند که اغلب در مهمانیها پوشیده میشوند. روی رگال نوشته شده ۱۰ درصد تخفیف. مشغول میشویم و هر کدام از لباسها را با دقت تماشا میکنیم. از شش یا هفتمین چوب رختی که میگذریم، کهنگی لباسها به خوبی حس میشود. پارچههای بعضی از آنها گرد گرفته و به قولی ( دون-دون) شدهاند. یکی از لباسها نظرمان را جلب میکند. برای اینکه امتحانش کنیم، برش میداریم و باز هم مشغول میشویم. رگال دوم و سوم چنگی به دل نمیزند و هرچه تلاش میکنیم یکی از لباسها را انتخاب کنیم، نمیشود که نمیشود. در انتهای مغازه چند قفسه قرار دارد که بالای آنها نوشته شده «۷۰ درصد حراج». به سرعت به طرفاش میرویم. کل لباسهای این بخش ۱۵ تا هم نمیشود. آنقدر قدیمی هستند که رنگ و مدل شان به قول قدیمیها «زار» میزند. کفش، کمربند، کیف و... هر چقدر هم با خودمان کلنجار میرویم، فایدهای ندارد. آنقدر کیفیتشان بد است که... تک لباسی را که انتخاب کردهایم امتحان میکنیم. تقریبا یک سایز بزرگ است و از فروشنده میخواهیم، سایزش را عوض کند. میگوید همین یکی مانده است و انتخاب دیگری نداریم. موقع تحویل دادن لباس چشممان به قیمتی میافتد که روی آن نصب شده؛ ۳۶۵ هزار تومان آن هم برای یک بلوز مهمانی. از فروشنده میپرسیم که قیمت بعد از حراج است یا قبل. میگوید ۱۰ درصد از آن کسر شده و ۳۶۵ هزار تومان قیمت نهایی است! با این اوصاف یعنی قیمت این بلوز قبل از حراج در حدود ۴۰۰ هزار تومان بوده است! تعجب ما برای فروشنده خندهدار است! با لحن نه چندان مناسبی میگوید: « شما دارید لباس مارک میخرید! وگرنه میتوانید از خیابان جمهوری خرید کنید! » به او یادآوری میکنیم که فرق بین لباسهای مارک و غیرمارک را به خوبی میدانیم اما کهنگی از سروروی این لباس بالا میرود. پاسخ او به صحبتهایمان بیربط است و میشود گفت مفهوم واقعی «سفسطه» را از حرف زدن با او درک کردهایم!
مجبور میشویم برایش توضیح دهیم که در حال تهیه گزارش هستیم تا حداقل چند قدمی از موضع تندی که برداشته عقبنشینی کند... قدیمی بودن لباسها را رد میکند و میگوید تا همین چند هفته پیش آنقدر فروشش زیاد بوده که تمام سایزهایش را تمام کرده و چون لباسهای تک مانده است با ۱۰ درصد تخفیف میفروشد. شعبه بودن مغازه اش را هم به شدت تایید میکند و میگوید شعبه اصلی نیست اما مجوز فروش کالاهای این فروشگاه را دارد...
از مغازهاش که بیرون میآییم همکارم کاغذی را نشانم میدهد که در آن فهرست کمپانیهای بزرگی که ایران را تحریم کردهاند اسم این برند در ردیف اول قرار دارد!
خیابان جردن؛ برند محبوب
وارد یکی از فروشگاههایی میشویم که نمایندگی قانونی یکی از برندهای معروف است و در تهران چند شعبه دارد. خبر حراج بودن اجناسش را از طریق پیامک گرفتهایم. وارد آن میشویم؛ جمعیت زیادی داخل فروشگاه است و نگهبان برای کنترل جمعیت مجبور است بعد از خروج چند نفر، به همان اندازه اجازه ورود به مشتریان را بدهد. رگال ها، پر است از لباسهای رنگارنگی که انصافا پیش از فروش فوق العاده هم در فروشگاه موجود بودند. صف اتاق پرو طولانی است و برای امتحان کردن لباسها دست کم باید ۷، ۸ دقیقهای منتظر بمانیم. به مدد افزایش نرخ ارز، همان لباسهایی که تا سال ۹۰ به راحتی قابل خرید بودند با ۴ برابر افزایش قیمت فروخته میشوند، اما جنس و مدل آنها باعث شده همچنان مشتریان خودش را داشته باشد. قیمت هایش منطقی پایین آمده است و در یک کلام: « از خرید در این فروشگاه احساس امنیت میکنیم.»
دختر جوانی که در حال وارسی لباس هاست از او در رابطه با قیمتها و اینکه از حراج راضی است یا نه میپرسیم، میگوید: «از این برند خوشم میآید. هر وقت حراج میزند، یک تکه لباس از آن میخرم. البته حالا حراج ۲۰ درصد است و هنوز قیمتها بالاست. صبر میکنم تا حراج ۵۰ درصد. ۷۰ درصد که بشود، دیگر چیز زیادی باقی نمیماند؛ یک سری لباسهای شل و ول و ایراد دار! همان ۵۰ درصد خوب است البته اگر بموقع برسی و سایزها ناقص نشده باشد! اما به هر حال تا وقتی که میشود شلوار ۴۰۰ هزار تومانی را ۲۰۰ هزار تومان خرید، چرا تا موقع حراج صبر نکنم؟! البته پیش آمده که غیرحراج هم خرید کنم؛ وقتهایی که عجله داشتم ولی این چند ساله کمتر پیش آمده. قبلا که قیمت دلار پایین بود، باز میشد غیرحراج از برندها خرید کرد اما حالا اگر غیراز زمان حراج به این فروشگاهها بروید، میبینید که تک و توک مشتریهایی که آنجا هستند، بیشتر در حال تماشای اجناس هستند و کمتر خرید میکنند.»
یکی از فروشندگان این فروشگاه هم تأیید میکند که بیشترین میزان فروش لباسهایشان در روزهای حراج است: « قبلا بیشتر لباسها در حراج ۷۰ درصد فروخته میشد اما حالا به خاطر بالا بودن قیمت ها، پیش میآید که تا حراج ۷۰ درصد هم اجناس زیادی هنوز باقی مانده باشد. البته به فصل هم بستگی دارد. در مورد برند ما به دلیل اینکه قیمت لباس و کفشهای زمستانی بسیار بالاست، مردم صبر میکنند تا آخرین حد حراج، اما تابستانیها به دلیل قیمت پایین تر، راحت تر به فروش میروند.»
قیاس سخت!
مقایسه فروشهای فوق العاده، در فروشگاههای ایران سخت است چه برسد که بخواهیم نحوه و شیوه فروش در حراجیهای ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم. اما آنچه مسلم است، افزایش میزان تقاضا در روزهایی است که حتی به لباسها تخفیف ۱۵ درصدی خورده است. افزایش سرسام آور قیمتها آنهم به خاطر بالا رفتن نرخ ارز بیشک قدرت خرید را پایین آورده و مردم به جای خرید در روزهای معمول سال، اغلب نیازهایشان را در دوران حراجی رفع میکنند. حالا میخواهد خریدهایشان از جشنوارههایی باشد که به صورت فصلی برگزار میشود و یا خرید از فروشگاههایی که به صورت مجزا لباس میفروشند. به هر حال، سر و سامان دادن به حراجیها و جشنوارههایی که البسه با تخفیف به فروش میرسند یکی از اصلیترین کارهایی است که این روزها از مسئولان انتظار میرود.