کارآفرینی، واژهای است نو که از معنی کلمهاش نمیتوان به مفهوم واقعی آن پی برد. این واژه بهجای کلمه Entrepreneurship بهکار میرود که در اصل از کلمه فرانسوی ENTREPRENDER بهمعنای متعهد شدن نشأت گرفته است.
بنابر تعریف، کارآفرین کسی است که متعهد میشود یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند. بعضی از دانشمندان نظیر شومپیتر، کارآفرین را مهمترین عامل توسعه اقتصادی دانستهاند. وی معتقد است کارآفرین یک مدیر صاحب فکر و ابتکار است که همراه با خلاقیت، ریسکپذیری، هوش، اندیشه و وسعت دید، فرصتهای طلایی میآفریند. او قادر است با نوآوریها تحول ایجاد کند و یک شرکت زیانده را به سوددهی برساند. براساس پژوهش انجام شده در دانشگاه شهید بهشتی تهران، شومپیتر مشخصه اصلی کارآفرین را «نوآوری» میدانست و کار یک کارآفرین را «تخریب خلاق» تعریف کرد. وی در کتاب «نظریه اقتصاد پویا» اشاره میکند که تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد میشود و اینها مشخصه یک اقتصاد سالم هستند. نظریه توسعه اقتصادی ژوزف شومپیتر که در سال ۱۹۳۴ همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی ارائه شد، مورد توجه قرار گرفت، به همین دلیل وی را «پدر کارآفرینی» لقب دادهاند. از نظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است» و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیبهای تازه از مواد».
سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی
سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان به ۵ دوره تقسیم کرد:
- دوره اول ( قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی): در این دوره کارآفرینان صاحبان پروژههای بزرگ بودند و مسئولیت اجرایی پروژههایی مانند ساخت کلیساها، قلعهها و تاسیسات نظامی به آنها واگذار میشد. در تعاریف این دوره از کارآفرینی به پذیرش مخاطره و ریسکپذیری اشارهای نشده است.
- دوره دوم ( قرن ۱۷ میلادی): این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بود و بعد مخاطرهپذیری به کارآفرینی اضافه شد. کارآفرین در این دوره شامل افرادی مانند بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی میشد.
- دوره سوم (قرن ۱۸و ۱۹ میلادی): در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره میکند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تامین میکند. بین کارآفرین و تامینکننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر کسبوکار در تعاریف این دوره تمایز جدی وجود دارد.
- دوره چهارم (دهههای میانی قرن بیستم میلادی): در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید بهعنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است.
- دوره پنجم، دوران معاصر( از اواخر دهه ۱۹۷۰ تاکنون): در این دوره همزمان با موج ایجاد کسبوکارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی بهعنوان تسریعکننده این سازکار، توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چندجانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره بهتدریج روانشناسان، جامعهشناسان و دانشمندان و پژوهشگران علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه کردهاند.
سابقه کارآفرینی در ایران
براساس شواهد تاریخی در کشورهای پیشرفته از اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی به موضوع کارآفرینی توجه جدی شد و حتی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم از اواخر دهه ۱۹۸۰ این موضوع مورد توجه قرار گرفت، این در حالی است که در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز بهجز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود.
مشکل بیکاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه ۱۳۸۰ موجب شد در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین موسسه جهاد دانشگاهی بهدلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شده است. متاسفانه واژه کارآفرینی که ترجمهای از کلمه Entrepreneurship است، موجب شده معنی ایجاد کار یا اشتغالزایی از این واژه برداشت شود، در حالی که کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و باارزشتر از اشتغالزایی است. این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه (بهویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسئولان در این خصوص، صرفا جنبه اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود، در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری مانند بارور شدن خلاقیتها، ترغیب به نوآوری و توسعه آن، افزایش اعتماد بهنفس، ایجاد و توسعه فناوری، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتی که فقط به جنبه اشتغالزایی آن توجه شود، از سایر پیامدهای آن بیبهره خواهیم ماند.