شرایط بورس بهگونهای است که سهامداران حقیقی و حقوقی ضررهای سنگینی را متحمل میشوند و متاسفانه این روند ادامه دارد و به نظر نمیرسد فعلا تغییر چندان چشمگیری نیز حاصل شود.
دلایل زیادی برای این وضعیت بورس میتوان برشمرد که هر یک سهمی در بهم ریختگی بازار دارند اما فقدان رویکرد مدیریت علمی مهمترین آنهاست که بازار سهام ما از آن رنج میبرد.
در مباحث فلسفه علم نیز بازار به مثابه یک موجود ارگانیک زندهای تصورشده که تابع اصول و قواعد خودش است. این موجود زنده (بازار) با دستورالعملها و تغییرات مدیریتی به سوی رونق رهنمون نمیشود اما دولتمردان و مسئولان ما هنوز به این نکته باور ندارند. به همین دلیل هم به رویه قبلی خود ادامه میدهند و با تغییرات مدیریتی متعدد سعی در اصلاح وضعیت بازارها را دارند اما طبیعتا شاهد بدتر شدن اوضاع هستیم.
کسب تجربه مدیریتی با پول مردم
بارها گفتهام که بورس در تمامی دنیا، آینه تمامنمای اقتصاد کشورها بوده و در ایران هم دقیقا به همین شکل است. شاهدیم که مسئولان در بورس مدام در حال آزمون و خطا هستند و آن را به الگوی مدیریتی خود تبدیل کردهاند. در حالی که این کار اصلا درست نیست، پولی که در بازار سهام جریان دارد، متعلق به مردم است و نمیتوان با ریسک کردن روی آن تجربه مدیریتی کسب کرد. سرمایهای که در این حوزه وجود دارد، حاصل زحمات یک عمر کارمندان و کارگرانی است که با هزار امید و آرزو اندک پولی را که در اختیار دارند، وارد این بازار کردهاند.
از همینرو انتظار میرود موضوع بورس بدل به یکی از مهمترین مباحث در انتخابات ۱۴۰۰ شود، مسلما نامزدها و مسئولان قولهایی را خواهند داد تا مردم امیدوار به جبران ضررهایشان در بورس شوند.
سهامداران بیاعتماد شدهاند
واقعیت این است که بیاعتمادی در بازار سهام به قدری گسترش یافته که بعید میدانم کسی به این وعدهها توجهی داشته باشد. اعتماد مهمترین ابزار در بازارهای مختلف است، متاسفانه ما این ابزار و اهرم حیاتی را از دست دادهایم. این بیاعتمادی باعث شده تحلیلهای فاندامنتال هم برای سهامداران بیاعتبار شوند، این اتفاق بسیار خطرناک است، چراکه رویگردانی از علمگرایی در هر بازاری میتواند پیامدهای ناخوشایندی داشته باشد. این سلسله اتفاقات اعتمادزدا نیز بهدلیل رویکرد مدیران اقتصاد ایران به بورس است که باعث شده مردم حتی به مباحث علمی هم اعتماد خود را از دست بدهند و باوری به تحلیلهای اصولی هم نداشته باشند.
متخصصان ناتوانند یا غیرمتعهد؟
افرادی هم که دانش و تخصص مدیریت بازار سهام را دارند نمیتوانند از دخالت سایر نهادها و مقامات در بورس جلوگیری کنند. برخی از همین مدیران که اتفاقا دانش این کار را هم داشتند، مردم را برای ورود به بورس تشویق کردند، در حالیکه میدانستند امکان ممانعت از دخالت سایر نهادها در بازار سهام وجود ندارد و نتیجه خوبی در انتظار سرمایههای مردم نخواهد بود.
راهکار چیست؟
مهمترین اقدامی که باید انجام شود، لغو هرگونه قانون و تصمیم مندرآوردی و بیمنطق است که باعث شده کار بازار به اینجا بکشد. به جای این ابتکارات غیراصولی و مخرب باید به سمت استفاده از ابزارهای مدرن برویم تا بازار از پویایی لازم برخوردار شود.
در مرحله بعد باید سهام شناور شرکتها را افزایش دهیم و مواردی مانند حجممبنا و دامنه نوسان را به کلی از بازار حذف کنیم. اگر این موارد را رعایت کنیم، میتوان به آینده بورس امیدوار بود، در غیر اینصورت اصلا نمیتوان پیشبینی کرد چه روزی و چه تاریخی وضعیت ملتهب بورس به پایان خواهد رسید.
عماد عظیمی/ رئیس گروه پژوهش سازمان مدیریت و برنامهریزی البرز