باتوجه به تصمیمات اخیر رئیسجمهوری ایالات متحده بهنظر میرسد جو بایدن از همان دوره مبارزات انتخاباتی در امریکا نیز هدفگذاری خود را درباره پرونده ایران، بازگشت به برجام تعیین کرده بود، اما مشکل اینجاست که ۳ سال قبل دونالد ترامپ برای خروج از توافقنامه برجام عزم خود را جزم کرد و سعی در از بین بردن میراث اوباما داشت.
در آن دوره دولت ترامپ تنشهای بین دو کشور را به اوج خود رساند و تحریمهای یکجانبه و بسیار سنگینی را علیه ایران وضع کرد. ایران که تا پیش از اقدامات غیردیپلماتیک ترامپ، تعهدات خود را اجرا کرده بود، امروز خود را برای رفع تحریمها محق دانسته و نسبت به تصمیمات دولتهای امریکایی بهطرز شدیدی بیاعتماد است. همین پیشینه باعث شده دو کشور منتظر برداشتن قدم اول توسط دیگری باشند.
با نگاهی به تحولات اخیر میتوان دریافت نشانههایی از نرمش در اردوی امریکاییها دیده میشود که امکان احیای برجام را بیش از پیش افزایش میدهد. یکی از مهمترین این نشانهها اجازه به بانکهای کرهای برای انتقال بخش قابلتوجهی از پولهای بلوکه شده ایران در این کشور است، این در حالی است که تا دو هفته پیش روندهای دیپلماتیک بهگونهای درهم پیچیده بود که کمتر کسی فکر میکرد دو کشور بتوانند در آینده نزدیک به تفاهماتی هرچند محدود دست یابند.
البته همانطور که گفته شد این گشایشهای بانکی با مجوز امریکا در شرف وقوع است و کرهایها نیز ضمن اعلام آمادگی برای همکاری با ایران، حتی از امکان فروش واکسن کرونا به کشورمان خبر دادهاند که میتواند نویدبخش از سرگیری روابط مثبت بین دو کشور باشد.
البته در این بین ژاپنیها نیز سیگنالهای مثبتی را به سوی ایران روانه کرده و پیغام مشابهی را مانند آنچه دولت کرهجنوبی اعلام کرده بود، به تهران فرستادهاند. همه اینها در شرایطی محقق شد که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در سفر به کشورمان مذاکرات سازندهای با سران ایرانی داشته و به توافقاتی در زمینه ادامه بازرسیهای آژانس روی فعالیتهای هستهای ایران دست یافتهاند. همین توافق که نشانهای از واقعبینی و نگرش عاقلانه جمهوری اسلامی به شرایط کنونی کشور و منطقه است، میتواند زمینه را برای ازسرگیری مذاکرات با غربیها فراهم کند.
البته باید توجه داشت این کنش مقامات ایرانی بیجواب نماند و امریکاییها نیز در واکنشی تعاملی محدودیتهای سفر دیپلماتهای ایرانی به نیویورک را که در راستای سیاست فشار حداکثری ترامپ وضع شده بود، برداشتند. این اقدامات که در دنیای دیپلماسی نشانهای واضح از تمایل طرفین برای مذاکره است، مردم ایران را برای گشایشهای سیاسی و متعاقب آن اقتصادی امیدوار کرده تا شاید از وضعیت ناخوشایندی که در ۳ سال اخیر گرفتارش بودهاند، خلاصی یابند. البته نباید فراموش کنیم که بیاعتمادی بین دو کشور یکشبه بهوجود نیامده که حالا انتظار داشته باشیم یکشبه از میان برود! ایران که با صبوری در سالهای زعامت ترامپ در امریکا کماکان برجام را زنده نگه داشت، حالا بحق انتظار دارد بایدن و مجموعه دموکراتها اقدامات بیشتری را برای اعتمادسازی در دستور کار قرار دهند.
یکی از این اقدامات میتواند برداشتن همه محدودیتها برای وارد کردن دارو و تجهیزات پزشکی (از جمله واکسن کووید ۱۹) باشد، چراکه این محدودیت بسیاری از شهروندان ایرانی را با مشکلات فراوانی مواجه ساخته و موجب افزایش بسیار زیاد هزینههای درمان در کشورمان شده است. اما موضوعی که علاوه بر تعامل با جهان، باید توسط دولت، مجلس و سایر ارکان حاکمیت ایران در دستور کار قرار گیرد، رفع محدودیتهایی است که خودمان با دست خودمان در مسیر مبادله با جهان ایجاد کردهایم.
مهمترین این محدودیتها نپذیرفتن لوایح CFT و پالرمو است که باعث شد حتی تلاشهای اروپاییها برای کمک به ایران (هرچند جزئی) در روزهای اعمال سیاست فشار حداکثری هم به نتیجه نرسد. اما حالا مقامات جمهوری اسلامی ایران باید به فکر این باشند که مسیر را برای ورود منابع ارزی که در حال آزاد شدن هستند باز کنند تا بتوان به اقتصاد ناخوشاحوال ایران جان دوبارهای بخشید.
البته این تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که سیاستمداران در ایران دست از کشمکشهای جناحی برداشته و منافع ملی را در اولویت فعالیت خود قرار دهند؛ در غیر این صورت حتی رفع تحریمها نیز نخواهد توانست دردی از مردم رنجدیده ایران دوا کند.