مسئله پیدا کردن قیمت واقعی ارز همواره یکی از دغدغههای رسانههای اقتصادی و فعالان این بازار بوده است، از همین رو فرمولی پیشنهاد میشود که با استفاده از آن میتوان به نرخ واقعی دلار در کشور رسید.
طبق این معادله اگر تفاضل نرخ تورم و بهره ایران را با تورم و بهره کشورهای حوزه دلار محاسبه و این مقدار را به نرخ پایه دلار اضافه کنیم قیمت واقعی آن بهدست میآید.
در این روش محاسبه نرخ پایه دلار ۷۰ ریالی فروردین ۵۷ است.
با استفاده از این شیوه قیمت دلار در روزهای آغازین سال ۱۴۰۰ را حدود ۲۵ هزار تومان پیشبینی میکنم. اما بهنظرم قیمت دلار باتوجه به نرخ تورم فعلی حداقل باید روزانه با نسبت یک در هزار افزایش پیدا کند؛ یعنی در آخر فروردین ۱۴۰۰ (با فرض نرخ تورم فعلی) باید نرخ دلار حدود ۲۵ هزار و ۸۰۰ تومان باشد.
باتوجه به این مسئله قیمتهای کنونی خیلی پرت و دور از واقعیت نیست، اما قیمتهای خیلی پایینتر از این حد واقعی نیست، چراکه بیش از ۸۰ درصد عرضه ارز در اختیار دولت و بانک مرکزی است و اگر بخواهند میتوانند بهصورت مقطعی قیمتها را کاهش یا افزایش دهند، اما اگر میخواهند اصولی عمل کنند بهتر است که منظما بازار را با قیمتهای واقعی و واحد مدیریت کنند.
ارز تکنرخی عامل کاهش فساد
بهباور من غیرواحد بودن قیمت ارز باعث ایجاد فساد میشود، از همین رو است که بر واحد بودن قیمت دلار تاکید بسیاری میکنم، چراکه این امر میتواند زمینههای فساد را بسیار محدودتر کند.
من با سیاستهای تکنرخی کردن ارز کاملا موافقم؛ البته به این شرط که همه قیمتهای غیرواقعی را حذف کنند و اجازه دهند یک قیمت واحد در بازار توازن را برقرار کند. برای مثال دلار نیمایی یا بازار متشکل باید به کلی حذف شوند تا یک نرخ واحد در بازار ارز وجود داشته باشد.
البته برخی معتقدند با تکنرخی شدن دلار، کالاهای اساسی با قیمت گرانتری بهدست مردم میرسد و این کار باعث وارد آمدن فشاری مضاعف بر جامعه میشود، اما من اعتقاد دارم آزادسازی نرخ ارز به ضرر قشر مستضعف و آسیبپذیر جامعه نیست، زیرا این اغنیا هستند که بیشترین منفعت را از واردات کالاهای اساسی با ارز دولتی میبرند؛ برای مثال ما با دلار ۴۲۰۰ تومانی گوشت به کشور وارد میکنیم که ثروتمندان بیشترین سهم مصرف را در این کالا دارند. این مثال درباره همه کالاهای وارداتی نیز صادق است.
فرضا اگر ما ۸۰ میلیارد دلار درآمد ارزی داشته باشیم، میتوانیم بهجای ارزانتر فروختن دلار، مثلا نیمی از درآمد ارزی کشور (یعنی ۴۰ میلیارد دلار) را مستقیما و به رایگان به حساب هر شهروند ایرانی واریز کنیم و در عوض اجازه دهیم قیمتها واقعی شوند.
قیمت یعنی علامت!
این الگو را میتوانیم درباره بنزین هم اجرایی کنیم. درحالحاضر مصرف روزانه بنزین در ایران حدود ۱۰۰ میلیون لیتر است.
دولت میتواند بهجای فروش بنزین به قیمت غیرواقعی، این محصول را روزانه یک لیتر بههطور رایگان به هر شهروند بدهد و در عوض قیمت بنزین آزاد شود، اما حالا میبینیم که بهدلیل ارزان بودن قیمت بنزین عدهای دست به قاچاق زده و از این مسئله سوءاستفاده میکنند.
وقتی قیمتها واقعی باشد، افراد خود را با واقعیتهای موجود وفق میدهند. از طرفی هم اخلاق اجتماعی با در نظر گرفتن همان واقعیتها به تعادل میرسد. در نهایت باید گفت قیمت یعنی علامت و ما باید این علامتها را با واقعیتها تنظیم کنیم.
علیاصغر سمیعی زفرقندی- رئیس هیات موسس کانون صرافان و تحلیلگر بازار ارز