کشور ما در حال تغییر ماهیت اجباری از اقتصاد نفتی به اقتصادی منفک از نفت است. این تغییر در نتیجه عوامل متعددی به وجود آمده است و در شرایط فعلی تمرکز بر صادرات غیرنفتی برای جبران ارزهای حاصل از صادرات نفتی کشور اهمیت ویژهای پیدا کرده است.
درواقع صادرات در دنیای امروز یکی از اصول توسعه اقتصادی کشورها است و ورود به این عرصه تبدیل به یک رقابت تنگاتنگ شده است که به نظر میرسد در این رقابت کشور ما با توجه به سابقه دیرینه خود در صادرات نفتی، نتوانسته بهخوبی جایگاهی را برای خود ایجاد کند و به همین دلیل مسیر چندان سهل و همواری را برای ورود به عرصه تجارت غیرنفتی ندارد.
ما برای رسیدن به این هدف، با توجه به ابزارها و تواناییهای موجود، باید بتوانیم در گام اول شناسایی بازارهای هدف و نیازسنجیهای مربوط به آنها را انجام دهیم؛ کشش قیمتی و حاشیه سود را مورد توجه قرار داده و در راستای آن اقدام به ورود به عرصه صادرات کنیم.
شاید در نگاه سادهانگارانه چنین ارزیابیهایی چندان ضروری به نظر نرسد اما توجه نکردن به همین موارد در حوزه صادرات باعث میشود گاهی تولیدکنندگانی که در عرصه تامین نیازهای داخلی به شکل مطلوب عمل کردهاند و پیشینه خوبی هم دارند، در ورود به عرصه صادرات نتوانند عملکرد مناسبی از خود نشان دهند. درواقع در بسیاری موارد مشاهده شده است که به دلیل تاثیرگذاری عواملی مانند توجیهپذیر نبودن صادرات و نارضاینی مصرفکنندگان بازارهای هدف، تولیدکنندگان متحمل شکستهای اقتصادی میشوند.
تاثیر این شکستها ممکن است دیگر تنها محدود به تجارت خارجی نشود و علاوهبر اینکه باعث از بین رفتن وجهه محصولات صادراتی کشور در حوزه صادرات میشود، ممکن است تولیدکننده را دچار آسیبهای جدی مالی کند و ادامه تولید محدود گذشته را نیز در آن واحدها به خطر بیندازد.
البته یکی از ملزومات دستیابی به چنین ارزیابیهایی که میتواند منجر به ارتقای صادرات کشور شود ایجاد سامانهها و بانکهای جامع اطلاعات است.
ما در این زمینه در کشور نیازمند سامانههای هدف بسیار پویا هستیم تا اطلاعات بهروز بازارها را در کشورهای مختلف با کمترین فاصله زمانی در اختیار واحدهای تولیدی ما قرار دهند و تولیدکنندگان ما با داشتن اطلاعات جامع از وضعیت بازار اقدام به سرمایهگذاری برای تولید محصولی خاص کنند. تخصیص مشوقهای صادراتی یکی دیگر از راههای ترغیب فعالان اقتصادی به حضور در عرصه صادرات در این دوره است اما به شرطی که ارائه این تسهیلات همراه با سازکار مدونی باشد که به توسعه تجاری کشور منجر شود. این یک حقیقت است که تولیدکننده باید به صادرات رغبت داشته باشد و برای این کار اشتیاق نشان دهد و به همین دلیل در نظر گرفتن مشوقهای صادراتی برای این واحدها میتواند یکی از راههای انگیزهبخشی برای تولیدکننده، ایجاد پویایی و تحرک در این حوزه، ضمانت صادرات و افزایش صادرات غیرنفتی باشد.
اما در نهایت آنچه از سابقه تجارت کشور در طول سالهای اخیر بهدست میآید این است که ما از ایجاد چنین زیرساختها و فضای مناسب برای صادرات بخش خصوصی غافل بودهایم و آن را مهیا نکردهایم و به همین دلیل نیز تولیدکنندگانی که در کشور ما پا به عرصه صادرات میگذارند بسیار زیر فشار هستند.
اگرچه نباید در این میان از نقش عوامل بازدارنده بیرونی مانند تحریمهایی که در این سالها بر بخش اقتصادی کشور تحمیل شده نیز بهسادگی گذشت اما در عین حال باید هرچه زودتر برای رفع این نواقص بنیادی در حوزه صادرات چارهای اندیشید و رفع این نقایص را در دستور کار قرار داد.
حسین محمودی اصل - کارشناس اقتصاد و کارآفرینی