هر سال وقتی موعد اعلام بودجه میرسد، درآمد شرکتهای دولتی هم روشنتر بیان میشود که میتوان با استفاده از این آمار و ارقام به نتایج روشنی در زمینه نحوه مدیریت هزینه و درآمدهای دولت رسید.
این بار هم گفته میشود وابستگی بودجه به دلارهای نفتی حدود ۱۰ درصد است، اما در بررسی درآمدهای شرکتهای دولتی میبینید که منشأ ۹۰ درصد درآمد شرکتهای دولتی، نفت بوده است؛ بهعبارتی میتوان گفت ۹۰ درصد درآمدهای شرکتهای دولتی ما از طریق نفت تامین میشود.
اگر بخواهیم میزان وابستگی بودجه به نفت را بسنجیم ابتدا باید بدانیم که چه مقدار از بودجه جاری دولت از طریق فروش نفت تامین میشود؟ اگر این درآمدها وابستگی زیادی به نفت نداشت، میتوانیم ادعا کنیم که مملکت را مثلا با مالیات اداره میکنیم، اما وقتی بخش اعظمی از درآمدهای دولت از محل فروش نفت تامین میشود، دیگر نمیتوان گفت وابستگی بودجه به نفت زیر ۱۰ درصد است!
نباید این نکته را از یاد برد که فروختن منابع معدنی و ذخایر طبیعی هم دقیقا همان بلایی را سر اقتصاد میآورد که فروش نفت خام آورده است. نمیتوان ادعا کرد که چون ما نفت نمیفروشیم پس دیگر وابستگی به درآمدهای حاصل از خامفروشی نداریم.
تامین ردیفهای درآمدی بودجه از محل مالیات بهترین گزینه است و در حقیقت اصلا فرقی بین نفت، مواد معدنی و حتی املاک و داراییهای دولت وجود ندارد. در مجموع اداره کشور با اتکا به درآمدهای اینچنینی که افتخار ندارد. هیچ کدام از این منابع درآمدی ماندگار نیستند و بالاخره یک روز تمام میشوند. دولتی موفق است که بودجه جاریاش از محل درآمدهای یومیه مانند عوارض مالیاتی تامین شود.
باتوجه به موارد یادشده ناتوانی ما در فروش نفت یا کاهش صادرات نفتی اصلا جای افتخار ندارد. رهبر معظم انقلاب بارها تاکید داشتهاند که ما باید وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش دهیم اما این بهمعنای نفروختن نفت نیست. ما باید تا میتوانیم نفت را بفروشیم اما این دلارهای نفتی نباید خرج امور جاری دولت شود! کشورهای بسیار زیادی هستند که نفت میفروشند اما حتی یک دلار از این درآمدها را وارد بودجه نمیکنند و مستقیما از این پول در مسیر تملک داراییهای سرمایهای، تقویت تولید و توسعه زیرساختهای کلان کشورشان استفاده میکنند. اگر فروش نفت بد بود که امریکا با صادرکنندگان نفت مسابقه فروش هرچه بیشتر را نمیگذاشت.
مسئلهای که باعث میشود دلارهای نفتی ما را دچار مشکل کند، استفاده نادرست ما از آن است.
مسئله دیگر این است که آیا ما خودمان نفت را نمیفروشیم یا اینکه کسی نمیخرد؟ یا شاید هم این کاهش سهم نفت در بودجه بهدلیل نزول قیمت نفت در بازارهای جهانی بوده است. دولت باید این مسئله را روشن کند. دخل و خرج مملکت باید همخوانی داشته و از شفافیت لازم برخوردار باشد؛ برای مثال ما بخشی از درآمدهای نفتیمان از محل فروش نفت به داخل ایجاد میشود و دولت این درآمدها را در بودجه نمیآورد که این اشتباه است.
درآمد نفتی، درآمد نفتی است؛ دیگر فرقی ندارد که آن را از فروش نفت به چه کسی حاصل کردهایم؛ چینی، کرهای، هندی یا ایرانی. در هر صورت نفت را فروخته و در ازای آن پول دریافت کردهایم. به میزان بنزین تولیدی در داخل کشور دقت کنید. بنزین یکی از فرآوردههای نفتی است و این نفت هم از چاههای نفتی خودمان استخراج شده است؛ حالا چرا این حجم عظیم درآمد را در بودجه ذکر نمیکنیم؟ مثلا فرض کنید دولت مقدار معینی نفت را به پالایشگاه تبریز میفروشد و مقدار معینی هم بنزین از همین پالایشگاه میخرد. هر دوی این موارد باید در بودجه ما ذکر شود اما درحالحاضر ما ۳ میلیون بشکه نفت به پتروشیمیها میدهیم و اصلا آن را در دخل و خرج کشور به حساب نمیآوریم! اتفاقا یکی از دلایل ایجاد فساد در وزارت نفت دقیقا همین مسئله است.
محمد حسننژاد - نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی