ما مدام در حال تصمیمگیری هستیم و با هر تصمیم یک قدم به «خستگی تصمیم» نزدیک میشویم.
هرچند گاهی بسیاری از تصمیمها بزرگ و حیاتی نیستند اما هر کدامشان به سهم خود بخشی از انرژی مغزمان را میگیرند؛ بهعبارت بهتر میتوان گفت همه کارهای روزانه ما نوعی تصمیمگیری هستند. در این فرآیند «خستگی تصمیم» در ساعتهای ابتدایی روز وجود ندارد اما در پایان روز مغز بهدلیل تصمیمگیریهای متعدد خسته شده و در نهایت انسان با پدیدهای به نام «خستگی تصمیم» مواجه میشود. گاهی مغز انسان در فرآیند تصمیمگیریهای روزانه به نقطهای میرسد که سرراستترین تصمیمات را میگیرد که گاهی هم در زمره بدترین تصمیمها قرار گرفته و در نهایت نهتنها گرهای از مشکل باز نمیکند، بلکه ممکن است به مشکلات قبل هم بیفزاید. برای جلوگیری از ایجاد مشکل یک راهحل ساده وجود دارد که البته گاهی به هزارویک دلیل عمل به آن بسیار سخت میشود.
وقتی دچار خستگی تصمیم هستیم، تصمیم نگیریم. فرصتی به مغز دهیم تا خود را بازسازی کند. کمی استراحت و خوردن اندکی غذا که گلوکز مغز را تامین کند، میتواند خستگی تصمیم را کاهش دهد. شاید نیم ساعت خواب در وسط روز نیز بتواند در جلوگیری از خستگی تصمیم موثر باشد.
انسانهای کمالگرا همواره میخواهند بهترین خروجی را داشته باشند، به همین دلیل این دست از شخصیتهای انسانی بیش از بقیه دچار خستگی تصمیم میشوند.
برای حل این مسئله و کمک به خودمان، بهتر است تنها به یک گام جلوتر بسنده کنیم و راحتتر و سریعتر تصمیم بگیریم. کش دادن تصمیمگیری انرژی زیادی از مغز میگیرد. مثل درست کردن غذایی روزانه، پوشیدن لباس، تعیین مسیر رانندگی و پیدا کردن راههای انجام مفید کارها از جمله تصمیمات ساده روزانه هستند که اتفاقا اگر در زمینه آنها وسواس به خرج دهیم، حجم بالایی از مغز را درگیر کرده و خیلی راحت ما را در پایان روز به خستگی تصمیم میرسانند.
قربانعلی تنگشیر- مدرس دانشگاه