این روزها برخی از فعالان بازار بورس گزاره نادرستی را تکرار میکنند که علت سقوط بورس، افزایش نرخ بهره بینبانکی بوده، این گزاره از اساس غلط و فاقد مبانی علمی و تجربی است.
بازار بینبانکی اسمش روی خودش است؛ بازار بین بانکهاست و از یکدیگر وام گرفته و وام میدهند.
پس افزایش نرخ در این بازار حاصل وضعیت بازار پول و اقتصاد واقعی است.
هنگامیکه بانکها منابع مازاد داشته باشند، حاضرند با نرخ پایینتری به یکدیگر وام دهند و نرخ بینبانکی پایین میآید و برعکس.
اوایل سال بهدلیل کرونا، منابع مازاد بانکها زیاد شد و نرخ پایین آمد و دوباره در حال برگشتن به جای قبلی است.
بانک مرکزی نقش جدی در این بازار ندارد و نقشش بهعنوان وامدهنده نهایی است که اگر این بازار دچار خشکی شد بانک مرکزی ورود میکند اما بیش از هر موضوع دیگری، بانک مرکزی مسئول کلهای پولی و رشد ترازنامه بانکهاست.
اما چرا نرخهای بهره بینبانکی در حال افزایش است؟
چون، تورم انتظاری بهدلیل چشمانداز پولیسازی کسری بودجه بالا رفته و مطابق فرمول فیشر، نرخ بهره اسمی باید بالا برود تا نرخ بهره حقیقی به حدود صفر برسد.
حالا از قضا برعکس آن نکتهای که دوستان بورسی ادعا میکنند بانک مرکزی (در اقدامی نادرست) جلوی افزایش نرخ سود سپردهگذاری (بهره اسمی) را گرفته که سبب منفی شدن نرخ بهره شده که دو حالت بیشتر ندارد؛ یا کل نظام پولی کشور و در نتیجه کل بازارهای مالی و واقعی کشور با ورشکستگی گسترده روبهرو میشوند یا نرخ بهره اسمی بدون توجه به دستور بانک مرکزی افزایش پیدا میکند.
یعنی همان اتفاقی که همیشه در نظام بانکی کشور افتاده است! سرکوب نرخ رسمی و بالا رفتن نرخهای غیررسمی نظام بانکی!
بازارها باهوشند! چراکه این روزها در حال پیشخور کردن افزایش نرخ بهره اسمی (رسمی یا غیررسمی بانکی) یا ورشکستگی محتوم هستند؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم!
حالا دوستان فعال در بازار سرمایه که با افزایش نرخ بهره بانکی مخالف هستند در حال زدن سرنا از سر گشاد آن هستند! نباید فراموش کرد هرگونه ثبات و عدمتغییر یا حتی کاهشی در نرخ بهره به معنای تورمهای بسیار بزرگتر در اقتصاد است که بار دیگر باعث میشود نرخ سود غیررسمی بانکی بالاتر رفته (یا ورشکستگی کلی اقتصاد سریعتر اتفاق بیفتد) که باز هم برای بازار بورس اتفاق خوشایندی نخواهد بود و باعث ریزش بیشتر آن میشود.
موضوع وقتی عجیبتر میشود که بدانیم نرخ بهره غیررسمی غیربانکی (همان چیزی که اسمش را میگذاریم نزول) در بازار تهران به حدود ۷۵ درصد رسیده است!
این حرفهای دوستان بورسی، بدون اینکه بخواهند، دوستی خالهخرسه با بورس است؛ یعنی به ضرر بازار تمام میشود، چراکه به جای نشانه گرفتن دلایل اصلی سقوط و برداشتن محدودیتها در قیمت کالاهای نهایی و نیز عدمسرکوب نرخ ارز و البته برداشتن محدودیتهای بازار (مانند دامنه نوسان) روی موضوعی واهی تمرکز میکنند.
تمرکزی که در نهایت هم به ضرر سهامداران و هم به ضرر کل اقتصاد است.
این گزارههای غلط رایج در میان دوستان بورسی بهدلیل نگاه خرد آنها به بازار و درک نکردن درست نسبت به کلیت اقتصاد و علم اقتصاد کلان است.
صادق الحسینی - کارشناس مسائل اقتصادی