تیتر مطلب حاضر یک ضربالمثل روسی است! سر تیتر بسیاری از نشریات داخلی از جمله نشریات اینترنتی نشان میدهد بسیاری از گروههای سیاسی یا تحلیلگران یا حتی مردم عادی مشغول پوست کندن از خرسی هستند که هنوز نگرفتهاند.
منظورم انتخابات امریکا و پیروزی جو بایدن-کامالا هریس است. متاسفانه ممکن است این خوشبینی بادوام نباشد؛ امیدوارم من اشتباه کنم. بیتردید دولت بایدن برای ایجاد ثبات و آرامش و صلح در جهان از دولت ترامپ بهتر خواهد بود، اما در ارتباط با کشور ما برخی ملاحظات را نمیتوان از نظر دور داشت؛
۱- اینکه این روزها شبیه دوران پایان دولت اوباما نیست. مراحل باید براساس پایان دوران ترامپ و اثر انگشت او بر بسیاری از رخدادها و شرایط شروع شود که حتی برای یک دولت علاقهمند به رابطه با جمهوری اسلامی ایران هم کاری مشکل خواهد بود.
بهنظر میرسد جمهوری اسلامی نیز متاسفانه یک ماشین دیپلماتیک کارکردی در داخل و خارج ندارد تا بتواند با پیچیدگیهای شرایط روز امریکا معامله و کلاف سردرگم موجود را به نفع کشور از هم باز کند. بازگشت به برجام مفید است اما بسیار دیر و بسیار کمبهره و دوباره ابتدای یک فراگرد مشکل و پیچیده خواهد بود و تازه بازی از از سر.
۲- تیم بایدن-هریس شاید چندان هم تیم دوستانهای در ارتباط با جمهوری اسلامی نباشد، زیرا بایدن مسن و کمبنیه است و به امور اولویتدار داخلی مشغول خواهد شد. احتمالا مسائل خارجی تا حدود زیادی در دست خانم هریس قرار خواهد گرفت. توجه کنیم که زمینه فکری این خانم فاقد هر نوع سمپاتی و همدردی با ایران است. او از مادر هندی است؛ هیچ وقت روی دوستی هندوان حساب نکنید؛ متاسفانه آنها جنایات نادر شاه را از یاد نبردهاند. همسر او یهودی است. به این دو دلیل حتماً سمپات بودن او با اسرائیل بیشتر از ایران است و کمک خواهد کرد حلقه محاصره کشورهایی که با اسرائیل رابطه دارند در اطراف ایران تنگتر شود، چون جمهوری اسلامی مقابله با اسرائیل را اولویت خود قرار داده است؛ خواه ناخواه دشمن را در اطراف کشور در آستانه در خواهد دید. احتمالاً این سیاست کماکان از طرف دولت جدید امریکا ادامه خواهد یافت.
۳- تجربه دهههای اخیر هم به امریکا و هم اروپا شامل روسیه و هم چین و کشورهای منطقه درسی آموخته که یک ایران ضعیف قابلاعتمادتر است. جای تاسف است! بنابراین از جانب هیچ کدام حرکتی که موجب کاهش اساسی آلام ملت ایران شود، پیگیری نخواهد شد. در سهکنجی که ما قرار داریم، هر کدام امتیاز مورد نظر را طلب میکنند و امتیازی که بازی را تغییر دهد هم نمیدهند ( قرارداد ۲۵ ساله با چین!؟). هیچ یک از چین یا روسیه یا اروپا به ما فرصت نخواهند داد از کارت آنان در مقابل امریکا استفاده کنیم. چنین باوری سادهاندیشانه است. اما بازیگران عمده جهان اجازه از هم پاشیدگی اقتصاد و اجتماع ایران را هم نخواهند داد.
۴- اخیرا یک تحلیلگر مسائل ایران که در کانادا اقامت دارد، مطلبی نوشته با این پیام که بهجای دولت باید «نظام» با امریکا مذاکره کند. چنین ایدهای به کرات در برخی تحلیلها و حلقههای سیاسی داخلی هم مطرح و در جراید و منابع اینترنتی منعکس شده است. برای خارجیها اینکه در یک کشور یک چیز به نام دولت وجود دارد و چیز دیگری به نام نظام قابلدرک نیست. در هر کشوری یک دولت وجود دارد که خصوصا در روابط بینالملل نماینده حکومت و ملت است. در این زمینه اگر باید نظام تصمیم بگیرد، رافع مقبولیت دولت است و نشان از بیاعتباری دولت.
این نکته در گذشته و در آینده نیز یک عامل کندی و کم اثری دیپلماسی بوده و خواهد بود. اگر در این زمینه دولت کارهای نیست، بهتر است کلا تشکیلات وزارت خارجه زیر نظر «نظام» به هر معنی آن قرار گیرد و همه اختیار و مسئولیت در یک جا جمع و برای خارجیها هم مشخص شود؛ بدون ابهام که این وزیر خارجه نماینده نظام است و در این زمینه نظام است که تصمیم میگیرد و تصمیمها معتبر است و بعد از اتخاذ تصمیم کسانی به خنثی کردن آن اقدام نمیکنند و تصمیم ضربهخورده و مجروح را برای تضعیف دولت بهکار نمیگیرند.
۵- اینکه بسیاری میگویند کلید حل مشکلات در داخل است، درست است؛ اما هر کس و هر گروه سیاسی این را در مقابل دیگری میگوید و طرف مخالف را سرزنش میکند. بهدلایلی که بحث آن طولانی میشود اهرمهای توسعه و سیاستگذاری اقتصادی کشور از کار افتاده، بلکه ناموجود است و سردرگمی و اقدامات بینتیجه یا کمنتیجه هم از همین مأخذ سرچشمه میگیرد. علاوه بر این، دولتِ موجود عاجل است و دولت بعدی هم معلوم نیست چگونه است. اگر مشابه مجلس موجود باشد معلوم نیست خروجی مجموعه چه خواهد بود. آیا برای حل مشکلات کشور و مردم یار شاطر خواهند بود یا بار خاطر؟! به هر حال اندیشیدن عمیق و ارزیابی انتقادی لازم است (با مشارکت وسیع سرجنبانان سیاسی و کارشناسان غیرسفارشی)؛ هر چه مشکل پیچیدهتر، نیاز به اندیشه و برنامهریزی سنجیده بیشتر.
محمد طبیبیان - اقتصاددان