شرکتهای دانشبنیان تشویق شدهاند که در کنار معدنیها حاضر شوند. درواقع با توجه به اعمال تحریمها ناچار هستیم برای رشد معادن به سمت رشد دانشبنیانها تغییر جهت دهیم.
وجود این شرکتها در کنار شرکتهای معدنی و صنعتی برای فعالان این حوزه خوشایند است چراکه میتواند به رشد معدن کمک کند. همچنین با فعال شدن دانشبنیانها شاهد فعال شدن دانشگاهها و ارتباط بیشتر با معدن میشویم که این مهم میتواند در رشد دانشگاه و ایجاد انگیزه برای دانشجویان کلیدی باشد. ازآنجاییکه نیاز است به فعالان دانشبنیان اعتماد کرد باید تلاش کرد تا مشکل و دغدغه مالی دانشبنیانها نیز حل شود که این مهم نیاز به عزم دولتمردان دارد. درواقع تا زیرساختهای لازم برای رشد شرکتهای جوان دانشبنیان کشور فراهم و مشکل تامین مالی فعالان دانشبنیان حل نشود، نمیتوانیم بگوییم که به درستی در این مسیر گام برداشتهایم.
صمت درباره اینکه چطور باید به توسعه پایدار و رشد معدن توجه کرد و اینکه معادن چه ارتباطی با دانشبنیانها دارند با علی صانعی، مشاور سازمان کشتیرانی و پژوهشگر دانشبنیان حوزه صنعت و معدن گفتوگو کرده است.
نقش معدن در اقتصاد چقدر کلیدی است و با توجه به مفاهیم توسعه پایدار چگونه باید پیش رفت؟
اقتصاد امروز بر مبنای تهیه کالاهای مورد نیاز و اصل رقابتپذیری بنا شده است. در مبانی رقابتپذیری تهیه و توزیع هر چه ارزانتر کالا و افزایش کیفیت آن، موجب رشد مزیت صادراتی و دست بالا در بازارهای جهانی میشود. بخش معدن هم به عنوان سنگ بنا و شالوده تهیه و تولید انواع کالاها، نقش بسیار بزرگی در این زمینه دارد. اما مسئله مهم این است که مزیت کیفیت مواد استحصالی از معادن با عوامل جانبی دیگری مانند نرخ سوخت، فاصله تا بازار هدف و از همه مهمتر عواقب زیست محیطی استخراج معادن گره خورده است.
ارتباط معادن و دانشبنیانها به چه صورت است؟
بسیاری از مواد اولیه در بازار کانیهای فلزی و غیر فلزی دارای داستانهای گوناگونی در حوزه کشف و استخراج هستند که برتری روشهای دانشبنیان را به رخ میکشند. در این زمینه معادن با فناوری استخراج خاص و بعضا ساخت مصنوعی کانیها داستانهای جالبی دارند. اقتصاد امروزی جهان وابستگی شگرفی به فرآیندهای استخراج مصنوعی پیدا کرده که قبلا معادن آنها در نقاط دور دست بوده، کیفیت مواد استخراجی پایین بوده و برای حملونقل نیز مشقتهای زیادی را باید تحمل میکردند، برای مثال میتوان به کربنات سدیم یا همان «سودا اش» به عنوان یکی از این مواد اولیه اشاره کرد.
اما درباره مزیتهای معادن مصنوعی با فناوری بالاتر، میتوان گفت هرچند مواردی مانند آلومینیوم، منیزیوم و... نیز هستند که روشهای مشابهی دارند اما درحقیقت با استفاده از روشهای دانشبنیان میتوان موادی را که طبیعت در خلال فرآیندهای چند میلیون ساله بر روی زمین پدید میآورد در چند دقیقه توسط رآکتورهای شیمیایی و با مواد اولیه بسیار ارزان در نزدیکی بازار مصرف ایجاد کرد. درواقع کربنات سدیم به عنوان ماده اولیه صنایعی مانند شیشه، مواد شوینده، صنایع غذایی و... سابقا از بستر و حاشیه خشک دریاچههای نمک و یا معادن زمینی استخراج میشد که اغلب با مواد معدنی دیگر ممزوج و مخلوط بود و باید در فرآیندهای سنگین، جداسازی و خالص میشد، سپس با صرف هزینههای سنگین تا بازارهای هدف حمل میشد. قطعا کالای تولید شده با این مواد اولیه چندان ارزان و قابل رقابت نبود و نفعی برای اقتصاد نداشت.
تجربه دنیا در خصوص مقابله با معدن سنتی چیست؟
در اواخر قرن نوزدهم میلادی ارنست سولوی موفق شد طرح نخستین رآکتور شیمیایی - که به عنوان مولد و معدن مصنوعی تولید کربنات سدیم از مواد «ارزان نرخ» و در دسترس ( نمک طعام و آهک ) بود را ارائه کند و این ماده بسیار با ارزش را با هزینهای اندک و با خلوص بالا در کنار بازار هدف استخراج کند. این رآکتور شیمیایی به عنوان رقیبی قدرتمند، معادن سنتی را از میدان به در کرد و اکنون به عنوان رقیبی بلامنازع در بازار جهانی مواد معدنی با ارزش مطرح است. مواد معدنی دیگر مانند آلومینیوم و منیزیوم نیز دارای فرآیندهای مشابهی هستند که میتوان نرخ استخراج آنها را تا حد زیادی پایین آورد و به مادهای بسیار ارزان و در دسترس تبدیل کرد. تا آنجا که لوح آلومینیومی که بر روی قبر آبراهام لینکلن به عنوان یادبودی گران بها نصب شده است، به سرنوشت پلاکهای آلومینیومی خودروها دچار شد و به عنوان مادهای ارزان از سکه افتاد.
آیا در این روش پیامدهای زیست محیطی نیز در نظر گرفته شده است؟
میتوان نیم نگاهی به جداول و نمودارهای جهانی مرتبط با استخراج کربنات سدیم، با منشا معادن مصنوعی انداخت و با سایر روشهای قدیمی مقایسه کرد. در این روش پیامدهای زیست محیطی ناشی از استخراج بستر خشک دریاچههای نمک و آلایندههای زیست محیطی مخرب و مصرف سوخت بالا از مبدا تا مقصد حذف شده است. به این ترتیب ما هم باید با بهرهگیری از روشهای جدید بر لزوم توسعه روشهای دانشبنیان تکیه کنیم. فراموش نکنیم که ایجاد فرآیندهای دانشبنیان در تامین مواد معدنی از الزامات توسعه پایدار است.
در ایران تا کنون چه مطالعاتی برای رشد مواد معدنی و استفاده پایدار انجام شده است؟
در بحث استحصال منیزیوم از آب دریا با فرآیند سنگینی که در حدود ۱۰ سال به طول انجامید موفق به طراحی و اجرای آزمایشگاهی روشهای استحصال از آب دریای خلیجفارس شدیم که امتیاز بهرهبرداری آن در قالب اختراع قانونی ثبت شده در اختیار یک شرکت دانشبنیان قرار دارد. با این روش میتوان محصول تولیدی را بدون فاصله در کنار دریا تولید و به سرعت بر روی کشتیهای حملکننده بارگیری کرد. خلوص این روش نزدیک ۱۰۰درصد است، کیفیت بینظیر، سرعت عمل در تولید، هزینه ناچیز تولید، حذف هزینههای حملونقل از مزیتهای معدن مصنوعی منیزیوم به نسبت نمونههای خشکی است. همچنین در کنار آن بسیاری از مواد معدنی دیگر هم تولید میشوند که میتوان به برم، گچ پزشکی، گاز دی اکسید کربن، اسید کلرید ریک و.... اشاره کرد. در کل میتوان گفت تنها دست بلند و برگ برنده صنعت و معدن در قرن ۲۱ معادن مصنوعی هستند و ازآنجایی که حرکت ما به آن سو کند بوده، باید در سیاستها بازنگری لازم صورت گیرد