اگر دانشگر بهدنبال منفعت شخصی است، چگونه است که این خردگرایی فردی به دانش به معنی یک متاع عمومی در اجتماع علم تبدیل میشود؟ شی ادعا میکند رهیافتهای کلگرای علم توضیحی برای نقش بخردانی فرد دانشگر ندارند اما در چارچوب مدلهای شبهاقتصادی و با رهیافت خردگرا، میتوان چارچوب مناسبی ارائه کرد برای پل زدن میان علم در سطح کلان و کنش علمی در سطح خرد.
شی مدل شبهاقتصادی خود را بهویژه از نظریه گزینش بخردانه در اقتصاد بهدست میآورد. رهیافت وی بر ۳ اصل متکی است:
اصل نخست: دانشگران در پی امیال و منافع شخصی خود هستند و عمل خود را چنان انتخاب میکنند که حداکثر سود شخصی را بهدست آورند.
اصل دوم: علم یک دادوستد اجتماعی میان انسانها است، میان دانشگران و نادانشگران. با انتقال اختیار یک کشف جدید به دیگران، هم دانشگران و هم دیگران، پاداشی بهدست میآورند که برایشان منفعت دارد، مانند سود اقتصادی یا اعتبار اجتماعی.
اصل سوم: اصل فردگرایی روششناختی؛ بر مبنای این اصل، نظام علمی (دانش علمی و روال و هنجارهای پذیرفته شده علمی) در سطح اجتماع را باید بتوان از طریق کنش و برهمکنش هر دانشگر توضیح داد.
رهیافت گزینش خردگرا در تحلیلهایش دانشگر را به خودی خود مطرح میکند و نه فرآیندهای ذاتی روانی یا شناختی وی را یا محیط خارجی اجتماع را. بهطور کلی، در این رهیافت، برای شناخت پدیده علم، از فرض منفعت شخصی و مدلهای گزینش فردی علم اقتصاد نوکلاسیک یا اقتصاد خرد استفاده میشود. برخلاف خردگرایی در مفهوم کلاسیک که دانشگر را جویای حقیقت تعریف میکند، در این رهیافت انگیزه اصلی دانشگر منفعتطلبی است.
رضا منصوری - کارشناس اقتصاد