سرمایه نمادین برای بوردیو همان اعتبار علمی، توانش علمی و توان فنی است. پس اعتبار در بازار علم نقش پول را دارد و در بازار اقتصادی و به عنوان محیطی برای مبادله یا دادوستد عمل میکند.
متناظر با آن سرمایه نمادین به جای مفهوم سرمایه (پولی) مینشیند. در نقد این نظر، لاتور و وولگار میپذیرند که دانشگران به دنبال اعتبارند اما میان اعتبار به عنوان پاداش یا اعتبار به عنوان درجه پذیرش میان همقطاران یا پذیرفتهشدگی (پذیرفتگی) تمایز قائل میشوند. اعتبار آن است که همقطاران بر مبنای دستاوردهای علمی یک دانشگر برای وی قائل هستند اما پذیرفتگی مربوط است به درجه و توان انجام علم و پژوهش. درنظر آنان دانشگران بهدنبال پذیرفتگی هستند. دانشگران در زمینههایی سرمایهگذاری میکنند که بیشترین امید برگشت سرمایه را دارند. اعتباری که از تولید اطلاعات جدید کسب میکنند فقط برای سرمایهگذاری دوباره است. پذیرفتگی بهدست آمده از این طریق منجر به جایزههایی مانند پژوهانه، عنوانها، افتخار و امتیازها، انتشارات علمی و... میشود که اینها به نوبه خود به پذیرفتگی بیشتر منجر میشود. این فرآیند که لاتور و وولگار آن را چرخه پذیرفتگی مینامند، دینامیک علم را تعیین میکند. بازتولید بهخاطر بازتولید نشان سرمایهداری محض است. در این نظریه، هر نوع اعتبار در علم ازجمله پول، داده، شهرت، استدلال و مقاله تنها بخشی از یک چرخه بینهایت از سرمایهگذاری دانشگران است. پذیرفتگی توان تبدیل میان هریک از اینها است و فعالیت بازار چرخه پذیرفتگی را بهطور کلی سرعت میبخشد. نظریه لاتور-وولگار بینش ژرفی به محتوای دانش علمی میدهد اما از هنجارهای علمی بهشدت دور میشود و از ایجاد و حفظ و تاثیر هنجارهای علمی در فرآیند علم غفلت میکند.
رضا منصوری / استاد دانشگاه