صفیه رضایی - گروه صنعت: تجهیز و مدیریت منابع انسانی در صنعت لوازم خانگی پیش نیازهایی میخواهد. توانایی پرداخت هزینههای مهارتآموزی و چند مهارتی کارکنان در سایه وجود فضای کسب و کار مناسب، لازمه اصلی ایجاد انگیزه برای تجهیز و مدیریت نیروی انسانی با هدف به روزرسانی و آشنایی با دانش فنی روز است.
یکی از صنایعی که مصرفکننده، نقطه آغاز و پایان فرآیند تولید آن به شمار میآید، صنعت لوازم خانگی است. شاید به این دلیل باشد که همواره بر ضرورت به روزرسانی محصولات در این صنعت متناسب با نیازمندیهای جامعه تاکید میشود که حول محور انتقال دانش فنی برای تولید بهترین محصول و با کیفیت عالی است. این تاکید ربطی به این موضوع ندارد که صنعت لوازم خانگی پربحثترین صنعت است (از بعد فنی گرفته تا سیاسی، درباره آن نقد و تحلیل میکنند) بلکه برای جلب نظر مصرفکنندهای است که مدام در پس ذهن خود به دنبال کالای خارجی میرود و به طور قطع کیفیت مورد تقاضای آن کالا را در یک کالای ایرانی حتی از نوع با کیفیت نمیبیند. اینکه چرا چنین فرهنگی در اذهان عمومی جامعه رسوخ کرده چندان موضوع بحث ما نیست. بلکه مهمترین نکتهای که در لابه لای انتقال دانش فنی و افزایش کیفیت محصولات بخش صنعت لوازم خانگی مطرح میشود چگونگی تجهیز منابع انسانی و تربیت نیروی انسانی متناسب با داشتههای فناوری روز است؛ موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده و میشود. باید بدانیم که مهارتآموزی نیروی انسانی با هدف به روز رسانی داشتههای فکری و افزایش کارآمدی آنها مسئلهای است که مدیران صنعت لوازم خانگی باید به آن واقف باشند. ممکن است یک ماشین یا دستگاه جدید برای کارخانه خریداری شود اما فرآیند کار با دستگاه به درستی برای نیروی کار حاضر در کارخانه تشریح نشود و حتی در صورت ناآگاهی از چگونگی کار با دستگاه ممکن است عواقب جبرانناپذیری برای نیروی کار پیش میآید. از این رو باید تربیت و تجهیز نیروی انسانی فعال در بخشهای مختلف صنایع خانگی از برنامههایی باشد که همپای تاکید بر انتقال دانش فنی به آن پرداخته میشود.
مدیریت مهارت آموزی
از لحظهای که نام تولید میآید همگان به یاد کارهای زودبازه میافتند. از این رو مشاغلی که پردردسر و سخت باشند متقاضیان خود را نخواهند داشت. شاید به این دلیل که مهمترین مشکل فعلی تولید، کمبود نیروی انسانی کارآمد و با انگیزه است. آن هم به دلیل اینکه نیروهای پرذکاوت اقتصادی به سراغ مشاغل زودباده و راحتتر میروند. این موضوع یکی از چالشهای نیروی انسانی در صنعت لوازم خانگی است که شاید درد مشترکی برای صنایع مشابه باشد اما روشهای مهارت آموزی منابع انسانی در کارخانهها مهمتر است. حمیدرضا غزنوی، سخنگوی کانون تولیدکنندگان لوازم خانگی ایران در این زمینه به صمت گفت: نیروی انسانی شاغل در کارخانهها از ابتدا در دانشگاهها درسهای مرتبط با رشته خود همچون برق و الکترونیک یا مکانیک را فراگرفتهاند. به موازات آن پس از ورود به عرصه صنعتی نیز سرفصلهای مورد نیاز صنعتی که در آن شاغل میشوند را فرا خواهند گرفت. به علاوه آموزش خدمات پس از فروش و مسائل مرتبط را در هنگام کار فرا میگیرند. به این مجموعه باید حضور دفاتر پژوهش و توسعه را نیز اضافه کرد که میتواند دریچه روشنی برای ورود و پالایش دانش فنی و انتقال آن به نیروی کار حاضر در کارخانه باشد. غزنوی افزود: برخی از کارخانههای مطرح در حوزه لوازم خانگی، دفاتر پژوهش و توسعه در برخی از کشورها دارند که میتوانند در انتقال دانش فنی و عمومیسازی آن برای نیروی کار موثر باشند.
چند چالش ریشهای
گفتههای غزنوی این نکته را به ذهن میرساند که به طور قطع کارخانههای برتر و مطرح در صنعت لوازم خانگی میتوانند دانش فنی روز را بومیسازی کنند و به طور قطع برای به روز رسانی نیروی کار خود با دانش روز و کار با تجهیزات و ماشینآلات تلاش بیشتری میکنند. به علاوه اینکه حساسیت بیشتری برای گزینش و تجهیز منابع انسانی به خرج میدهند. در این میان به طور قطع بیشترین چالش را کارخانههایی دارند که نه واحد «آرانددی» دارند و نه میتوانند دانش فنی روز را خریداری کنند. این کارخانهها به طور قطع در تجهیز منابع انسانی خود با چالش روبهرو میشوند. اما کدام چالشهای زمینهای باعث میشوند مشکلی به نام بیمهارتی یا ناکارآمدی و حتی بیانگیزگی نیروی انسانی در محیط کار صنایع لوازم خانگی به وجود آید؟ علی ناصری، تولیدکننده لوازم خانگی این چالش را مشکل بیشتر صنایع میداند. چالش و مشکل زمینهای این موضوع را نیز در سیاستگذاریهایی میداند که در یک زنجیره ناتمام باعث بیمهارتی یا ضعف مهارت نیروی انسانی و حتی نبود استراتژی تربیت نیروی انسانی میشود. ناصری به صمت گفت: تولیدکنندگان در صنعت لوازم خانگی آنقدر زیاد میشوند که به طور معمول تولیدکنندگانی که تخصص صنعتی دارند حاشیه سود کمتری پیدا میکنند. به عبارتی ما گاهی با تولیدکنندگان ضعیفی در این صنعت مواجه میشویم که نیروی انسانی توانا نیز ندارند. این مشکل نه تنها باعث تولید کالای بیکیفیت میشود که دامنه فعالیت تولیدکنندگان خبره را نیز کم میکند. این شرکتهای ضعیف به طور قطع نمیتوانند برنامههای توسعه و تجهیز منابع انسانی را با هدف توسعه مهارتها اجرا کنند؛ چرا که هزینه و تخصص مورد نیاز را ندارند. وی افزود: این تولیدکنندگان باید هزینه استراتژی توسعه منابع انسانی را بپردازند. در حالی که آراند دی ضعیف دارند و بودجه و منابع مالی لازم را نیز ندارند. بنابراین نمیتوان از تمام کارخانهها انتظار داشت که قدرت تجهیز منابع انسانی را داشته باشند. این تولیدکننده لوازم خانگی معتقد است که نخستین گام برای تجهیز و مدیریت منابع انسانی در صنعت لوازم خانگی، ساماندهی تولیدکنندگان در این صنعت است. تا زمانی که حضور و ظهور در این صنعت براساس تخصص و تجربه مورد نیاز نباشد نمیتوان انتظار داشت که مدیران صنعتی در این بخش نیز بتوانند نیروی انسانی خود را به قصد کارآمدی تجهیز و مدیریت کنند.
هزینههای اضافی یا لازم؟
ناصری افزود: نکته مهمتر درباره تجهیز و مهارتآموزی نیروی انسانی فعال در صنعت لوازم خانگی این است که اگر تولیدکننده قرار باشد سطح مهارت نیروی کار خود را بالا ببرد همپای آن باید حقوق کارکنان خود را نیز افزایش دهد. این در حالی است که تولیدکنندگان این صنعت با وجود شرایط رکود نمیتوانند هزینههای اضافی را در سازمان خود لحاظ کنند؛ زیرا تولیدکننده حاشیه سود کمی دارد که ناشی از وجود تولیدکنندگان ضعیفی است که محصول بیکیفیت تولید میکنند. حالا چگونه میتوان انتظار داشت که سیستمهای مدیریت تولید و تضمین و چند مهارتی در یک کارخانه لحاظ شود در حالی که صنعت لوازم خانگی تنها میتواند در این شرایط رکود دوام بیاورد. از این رو باید نخستین حلقه از زنجیره تجهیز منابع انسانی، اصلاح و بازسازی شود و آن ساماندهی تولیدکنندگان و جلوگیری از حضور تولیدکنندگان ضعیف یا زیرپلهای است. امروزه قدرت صنایع لوازم خانگی به اندازهای است که از نظر فناوری، تجهیزات، نیروی کار ماهر و دانش فنی قادر به فعالیت در سطح بینالمللی است و با توجه به این ظرفیت، این امکان وجود دارد که نشانهای معروف به جای واردات از امکانات تولید مجموعه داخلی استفاده کنند. حتی در حالی که واردات، محصولات داخلی را محصور کرده باشد. از این رو زمانی میتوانیم از سرمایهگذاری ۱۲۰ میلیون دلاری برای انتقال دانش فنی برای تولید لوازم خانگی، با شجاعت صحبت کنیم که پیش نیازهای آموزش نیروی انسانی کارآمد را نیز برای آن لحاظ کنیم. باید به یاد داشته باشیم که تولید کالاهای بیکیفیت نباید با عنوان تنوع تولید تلقی شود.