صفیه رضایی - گروه صنعت: واحدهای صنعتی مانند سازمانهای کلان نیازمند یک برنامه توسعه هستند که اهداف خود را متناسب با قابلیتها و فضای کسبوکار با دید آیندهنگری تنظیم کنند. این برنامه توسعه میتواند در هر صنعتی دارای تاکتیکهای عملیاتی متفاوتی باشد که در گذر زمان تغییر میکند.
همانگونه که هر دولتی برای پیشرفت در عرصه صنعتی نیازمند تدوین استراتژی و راهبرد توسعه است واحدهای صنعتی نیز ناچار به تدوین سازوکار توسعهای در قالب یک استراتژی هستند. مفهوم استراتژی زاییده فضای رقابتی و محدودیت منابع است. بنابراین به محض تغییر در شرایط محیطی سازمان و فضای رقابتی استراتژی همه واحدهای تابعه تحت تاثیر قرار میگیرد. از اینرو لازم است که برگههای اولویتدار راهبرد توسعه در هر واحد صنعتی براساس شرایط روز تدوین شود. در کنار این رویکرد بلندمدت به طور قطع رویکردهای کوتاهمدت یا به اصطلاح تاکتیکهای توسعهای نیز اتخاذ میشود که میتواند شامل برنامههای میانمدت یا کوتاهمدت باشد. این برنامهها یا تصمیمگیریهای سازمانی باید در جهت و هم راستا با استراتژی توسعه صنعتی باشد که هر واحد صنعتی میتواند اتخاذ کند. راهبرد توسعهای که باید براساس ویژگیهای هر صنعت در شرایط خاص ترسیم شود. شرایطی که میتواند در درون سازمان و واحد صنعتی شروع و به معادلات جهانی و روابط با شرکای خارجی منجر شود. بنابراین لازم است که این راهبرد یا استراتژی که در برگیرنده ماموریتهای اصلی سازمان صنعتی است بتواند محیط حاکم بر درون و بیرون حوزه صنعتی را پوشش دهد. از اینرو نباید استراتژی توسعه در یک واحد صنعتی به نحوی تنظیم شود که برای نوشتن و تعیین ماموریتهای اصلی نیاز به دوبارهکاری باشد. وجود واحدی به نام «تحقیق و توسعه» که بتواند راهبردهای اصلی یک واحد صنعتی را تعریف و شفاف کند در این میان مهم است. تدوین استراتژی کارآمد برای تحقیق و توسعه درواقع به عنوان هنر استفاده از توانمندیهای واحد تحقیق و توسعه درجهت ارائه راهکارهای استراتژیک برای دستیابی سازمان به منافع بالقوه است. استراتژی تحقیق و توسعه باید در راستای ایجاد و توسعه شایستگیهای محوری سازمان تدوین و به برنامههای عملیاتی و پروژههای تحقیق و توسعه تبدیل شود. این شایستگیهای محوری مبنای اصلی مزیت رقابتی سازمان در ارائه راهکارهای استراتژیک خواهد بود.
چرا استراتژی توسعه میخواهیم؟
محمدعلی محمدی، رییس سازمان مدیریت صنعتی کشور نیز درباره لزوم اتخاذ راهبرد توسعه در واحدهای صنعتی به صمت گفت: هر واحد صنعتی باید برای توسعه خود در آینده یک استراتژی توسعه داشته باشد. به عبارتی برای اینکه بتواند در کسب و کار موفق عمل کند باید قابلیتهای خود را بشناسد. به علاوه اینکه برای حصول به نتیجه دلخواه باید ابعاد توسعه را مشخص کند تا معلوم شود در چه زمینههایی سرمایهگذاری کند. همچنین چه فرصتهایی در اختیار دارد و چگونه میتواند خود را برای بهرهبرداری از فرصتها آماده کند. محمدی با اشاره به ضرورت لحاظ دیدگاه آیندهپژوهی در تدوین استراتژی توسعه در واحدهای صنعتی گفت: باید استراتژی توسعه در مسیر تبدیل تهدیدها به فرصتها تدوین شود. از اینرو هر واحد صنعتی باید بتواند در برنامهریزی برای آینده ارزیابی درستی از وضع موجود نیز داشته باشد. رییس سازمان مدیریت صنعتی کشور با بیان اینکه تدوین استراتژی توسعه برای واحدهای صنعتی به طور قطع به معنی استراتژی توسعه صنعتی نیست تاکید کرد: واحدهای صنعتی باید در استراتژی توسعه خود به توسعه قابلیتهایی همچون رشد فناوری، توسعه و مدیریت منابع انسانی و توسعه نرمافزارهای اداره سازمان توجه کنند به نحوی که بتوانند در آینده توان رقابتپذیری خود را افزایش دهند.
روشهای تدوین استراتژی
واحدهای صنعتی بنابه رشته صنعتی مورد نظر ماموریتهای متفاوتی را در سرفصل سازمان خود تعریف میکنند. با اینهمه یک برنامه مدون راهبردی در هر واحد صنعتی باید در فرآیندی به این شرح انجام شود: تعیین و تدوین اهداف آینده، شناخت اهداف و استراتژیهای موجود واحد صنعتی، تجزیه و تحلیل شرایط محیطی، تجزیه و تحلیل منابع و امکانات، شناخت وضع موجود، تعیین تغییرات لازم در استراتژیها، تصمیمگیری درباره استراتژی مطلوب، اجرای استراتژی جدید، کنترل و سنجش استراتژی جدید در عمل. این روش مانند مدل مرحله به مرحله سیاستگذاری و خطمشیگذاری است که میتوان مدلهای گوناگونی را در قالب آن متصور شد؛ مدلهایی که براساس تهدیدها و فرصتها، کسب سهم بیشتر در بازار رقابت و مراحل تولید و رشد محصول یک واحد صنعتی تدوین میشود که همگی بر پایه یک مدل شناخت و تجزیهوتحلیل فضای موجود و ترسیم شرایط مورد انتظار و بهبود کسبوکار ترسیم میشود.
ابتدا رقابتپذیری
حامد نیکرفتار، دبیر کمیسیون سرمایهگذاری و تامین مالی اتاق ایران درباره ضرورت تدوین استراتژی توسعه صنعتی برای واحدهای صنعتی به صمت گفت: تدوین استراتژی توسعه صنعتی براساس رقابتپذیری است. صنایعی که توان رقابتپذیری در میان واحدهای صنعتی و در سطح کلان را دارند میتوانند استراتژی توسعه صنعتی را براساس رقابتپذیری تدوین کنند. به عبارتی هر واحد صنعتی در درون خود یک مدیریت استراتژیک دارد که میتواند چینش رقیبان صنعتی، بازار محصولات تولیدی آن صنعت و مراحل رشد و توسعه محصول را پیشبینی کند. البته با توجه به اینکه روند تولید محصول یک واحد صنعتی در چه مرحله و عمر تولیدی قرار دارد و احاطه فضای رقابتی بر آن چگونه است، شرایط تدوین استراتژی متفاوت خواهد بود. نیکرفتار معتقد است که عوامل گوناگونی در تدوین استراتژی توسعه صنعتی در یک واحد صنعتی تاثیرگذار است. با اینهمه این استراتژی نیازمند بروزرسانی در طول زمان است. تجربه نشان داده که بخش خصوصی در تدوین و اجرای استراتژیها بهینهتر از بخش دولتی کار میکند؛ چراکه بخش دولتی یا استراتژی خاصی ندارد یا از استراتژیهای متناقض استفاده میکند. انواع استراتژی استراتژیهای سازمانهای صنعتی را میتوان به ۳دسته استراتژی هدایتی (هدفگیری به سمت رشد)، استراتژیهای کسبوکار و استراتژیهای همافزایی تقسیم کرد. استراتژیهای هدایتی شامل تاکتیکهای رشد، ثبات و کاهش فعالیتها و تغییر یا کوچکسازی واحد صنعتی با هدف توسعه است. استراتژی کسبوکار بر بهبود موقعیت رقابتی محصولات یک شرکت یا یک واحد تجاری (کالا یا خدمات) در یک صنعت یا یک بخش بازار ویژه تاکید میکند. استراتژی کسب و کار نشان میدهد که یک شرکت چطور باید با یک صنعت خاص رقابت یا همکاری کند. باید توجه داشت که به لحاظ نزدیکی و شباهت سطح کل شرکت و سطح کسبوکار، ممکن است برخی از استراتژیهای آنها مشابه باشند. استراتژیهای سطح کسب و کار عبارتند از: استراتژیهای توسعه، استراتژیهای رقابتی، استراتژیهای همکاری یا ائتلافهای استراتژیک. استراتژیهای همافزایی، واحد صنعتی را از جهت منابع و توانمندیهای قابل استفاده آن در ایجاد ارزش و همافزایی مدنظر مدیران مورد توجه قرار میدهد. بدیهی است در دل هرکدام از این استراتژیها تاکتیکهای متفاوتی چون رشد، تنوع تولید، ادغام سازمانی، ثبات و نبود تغییر، سود، تغییر برای توسعه، فروش، انحلال واحد صنعتی، توسعه، رقابت، مشارکت، اعطای مجوز، بازاریابی، ، مدیریت منابع انسانی و... وجود دارد که هر سازمان صنعتی با توجه به شرایط زمان و نیازمندیهای خود هرکدام از آنها را به کار میگیرد.
اصول تدوین استراتژی توسعه
استراتژیهای سازمانی برای حصول به نتایج مورد انتظار باید با مشارکت و تعامل کارکنان کلیدی سازمان تهیه و تدوین شود از اینرو تهیه و تدوین استراتژیهای سازمانی بدون مشارکت کارکنان سازمان از ضمانت اجرایی لازم برخوردار نخواهد بود. به علاوه سیستمها و زیرساختارهای مدیریتی در سازمانها برای کنترل و هماهنگی فعالیتها و اقدامات تدوین شده و باید متناسب با تغییرات و تحولات محیطی مورد ارزیابی و بازنگری قرار گیرد. همسو نبودن اهداف کارکنان با اهداف سازمانی و انطباق نداشتن نظام انگیزش و ارزیابی عملکرد کارکنان با اهداف و استراتژیهای شرکت موجب تحقق نیافتن استراتژیهای سازمانی شده و درنتیجه استراتژیهای سازمان در اجرا با مقاومت کارکنان مواجه میشود. این همان دیدگاه یا استراتژی هماهنگی در داخل سازمان است که میتواند مسیر رسیدن به اهداف توسعه را هموارتر کند.