مشارکت، سرمایهگذاری مشترک، تعامل و کار جمعی اگر مدیریت درستی داشته باشند، خروجی بهتر از کارهای منفرده دارند. اما این نوع همکاریها قوانین و فرهنگ خود را میطلبد که گویا هنوز در کشور ما به بلوغ نرسیده است، درحالیکه کشورهای صنعتی در حال گذر از این مرحله هستند.
در این زمینه، برخی کارشناسان معتقدند این اتفاق در ایران نمیافتد، زیرا مجموعههای بزرگتر بهدنبال افزایش سهم خود، واحدهای کوچک را از میدان رقابت و تولید حذف میکنند. یکی از مخالفتها این است که بستر این امر مهم در این صنعت هنوز فراهم نیست، رضا هاشمی، یکی از قطعهسازان مخالف این امر، به صمت گفت: با توجه به شرایط و موقعیتی که صنعت قطعه ایران دارد، این امر بیش از مزیت، چالشهایی برای صنعت خودرو کشور بههمراه دارد، زیرا توان تولید و اشتغالزایی این صنعت را تضعیف میکند.
نخست بفرمایید، نظر شما درباره ادغام واحدهای کوچک در واحدهای بزرگتر چیست؟
مسئله ادغام و مجموعهسازی، حدود یک دهه است در صنعت قطعه کشور مطرح میشود و قرار شد واحدهای کوچک در واحدهای بزرگتر ادغام شوند، اما با توجه به تجربهای که در این زمینه دارم با چنین امری مخالف هستم و در تمام نشستها نیز این را اعلام کردهام، زیرا واحدهای کوچک از بین میروند. اگر هر بخش کار خود را به بهترین شکل و تخصصی انجام دهد، به سایر واحدهای بزرگ کمک میشود تا یک قطعه کامل را بهطور مطلوب برای خط تولید آماده کنند. هنوز شرایط کشور به آنجا نرسیده که ادغام در صنعت قطعه کشور محقق شود. امروز بیکاری یکی از معضلات اصلی کشور است که با ادغام به این مسئله بیشتر دامن زده میشود و این بزرگترین اشتباهی است که در این صنعت میتواند رخ دهد. یکی از دلایل ادغام که از سوی برخی کارشناسان مطرح میشود، پایین بودن تیراژ این واحدهاست که صرفه اقتصادی برای آنها نداشته و در ادامه نمیتوانند در بخش تحقیق و توسعه و نیز انتقال فناوری فعالیت لازم را داشته باشند. اینگونه نیست. این سخنان بیشتر به توجیه شبیه است؛ کسانی که چنین منطقی دارند خود با مشکلاتی روبهرو هستند. اگر صحبت از کارآمدی و روزآمد شدن است باید این افراد کمک کنند تا این واحدهای کوچک به سطح مطلوبی از فعالیت برسند. امروز هر شرکت تولیدی چند سازنده دارد و هر یک از واحدها اگرچه کوچک، اما در حال انجام امور مرتبط با خود هستند و اگر کمک شود تا این واحدهای کوچک لیسانس بگیرند و کار را ادامه دهند، به کل مجموع صنعت قطعه و خودرو کشور کمک شده است. اگر بحث حمایت است باید کمک کرد تا آنها خود را به سطح مطلوب برسانند، نه آنکه صورتمسئله را پاک کنیم. تقسیم کار در صنعت و تولید مهم است. اگر بررسی کنیم متوجه میشویم این واحدهای کوچک هستند که صنعت کشور را تا امروز نگه داشتهاند.
اگر این استدلال پذیرفتهشود که ادغام در شرایط فعلی صنعت قطعه کشور محلی از اعراب ندارد، آیا نباید در بحث ساماندهی واحدهای کوچک برنامهای داشت؟ اینکه بهطور نمونه برای تولید یک قطعه خاص تعداد زیادی سازنده متمرکز بر آن نباشند و به اندازه نیاز واحدهای تولیدی فعال شوند؟
بله، این موضوعی دیگر است. امروز اگر صنعت قطعه برای هر قطعهای ۳ تامینکننده داشته باشد کار را میتوان تخصصیتر پیش برد. این امر نیز شدنی است. امروز خودروسازان بهراحتی میتوانند تامینکنندگان خود را مدیریت کنند تا صاحب فناوری شوند. این برنامهها از ضرورتهای صنعت قطعه است تا به این ترتیب، تمام قطعهسازان فعال کشور بزرگ شوند و توسعه پیدا کنند.
امروز در جهان این بحث مطرح است که تیروانها بزرگتر شده و تبدیل به تیرنیم شوند. پرسش این است که آیا شرایط صنعت این کشورها آنها را به این سمت هدایت کرده و صنعت قطعه ایران این شرایط را در اختیار ندارد؟ یا اینکه این تیروانها و تیرنیمها در آینده در این کشورها نیز با چالش روبهرو خواهند شد؟
بخش نخست پرسش درست است، زیرا این شیوه برای این کشورها کارآمد و پاسخگوست. این کشورها هر سال، مدلی جدید به بازار خودرو معرفی و زمانی که محصولات جدید را تولید میکنند با ساپلایرهای جدیدی که ایجاد کردند با وجود از رده خارج کردن خودروهای قدیمی همچنان قطعه تولید دارند و به سایر کشورها صادر میکنند. برای کشوری که صنعت خودرو و قطعه آن هنوز به موقعیت آن دست نیفتاده است، چنین شیوهای مفید نخواهد بود و نیاز نیست در مقام مقایسه، خود را با این بخش از شیوه تولید قیاس کنیم. باید شرایط خود را ابتدا بسنجیم و با توجه به موقعیت برنامه توسعه داشته باشیم. بهطور قطع، مسائل و دغدغههای آنها با موضوعهای ضروری صنعت قطعه ایران متفاوت و مسئله کشور ما امر دیگری است. امروز کشور بیکار تحصیلکرده زیاد دارد و تمام این نیروهای جوان جزو سرمایهها و ثروت این کشور بهشمار میروند، باید برای آنها اشتغالزایی داشت. امروز خودروسازان حاضر نیستند به کمک واحدهای کوچک بیایند و همکاری آنها با قطعهسازانی است که بتوانند تولید موردنظر آنها را به سرانجام برساند. بنابراین باید واحدهای کوچک جذب شرکتهایی شوند که آرامآرام رشد کنند، زیرا نمیتوان به تکتک آنها سرویسدهی داشت، اما میتوان در قالب کمک برای توسعه با آنها همکاری داشت. همچنین فراموش نکنیم امروز واحدهای کوچکی در صنعت قطعه داریم که بسیار کارآمد بوده و باید به آنها بها داده شود. سیاستمداران باید سیاستهای کلی را برنامهریزی کنند که وقتی در صنعت وارد و اجرا میشود، تولید راه بیفتد و رونق اقتصادی محقق شود. اگر تنها به فروش نفت و واردات کالا از کشورهایی مانند چین تکیه کنیم، همیشه باید واردکننده باشیم. این حجم بیکاری به این دلیل است که صنعت به معنای واقعی راه نیفتاده است. باید فراتر از شعار عمل کنیم.