بازار بورس تهران از فردای اعلام غیررسمی نتایج انتخابات ریاستجمهوری در امریکا و همزمان با ریزش نرخ دلار روند افت شاخص کل را در پیش گرفت؛ تا جایی که در لبه پرتگاه کانال یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحدی قرار گرفت و سهامداران با اضطراب به تابلوهای تالار شیشهای مینگرند تا مبادا فاجعهای که اقتصاددانان از اردیبهشت گذشته درباره آن هشدار میدادند، رخ دهد.
البته برخی از اقتصاددانان کماکان بر این باورند که دولت باید چتر حمایتی خود را از روی بازار بردارد و اجازه دهد بازار ریزشهای واقعی خود را داشته باشد؛ در غیر این صورت ظرفیت ریزش افزایش مییابد و ممکن است با شکسته شدن سدی که روی آن زدهشده فاجعهای رخ دهد که باعث پودر شدن سرمایههای قریب به اتفاق سهامداران شود. البته این تحلیل بدبینانه در بین کارشناسان بازار سرمایه چندان طرفداری ندارد، چراکه آنها معتقدند همین حالا بازار از سطح ارزش واقعی خود بسیار پایینتر است و مسئولان سازمان بورس باید در پی یک رشته اقدامات اورژانسی ورق را به نفع سهامداران برگردانند.
صمت برای بررسی راههای پیش پای سازمان بورس، سراغ محمدرضا آرام بنیار کارشناس و فعال کهنهکار بازار سرمایه رفته تا پیشنهادات وی را برای مدیریت ریزشهای اخیر شاخص کل جویا شود. این کارشناس نیز ۴ پیشنهاد برای سازمان بورس داشته است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
بازار سرمایه در روزهای اخیر تحت تاثیر نرخ دلار کمی ملتهب بوده و ریزشهای پیاپی را تجربه کرده، شما عملکرد سازمان بورس را چطور ارزیابی میکنید؟
بخشی از تحولاتی که در بازار سرمایه اتفاق میافتد، اصلا ارتباطی به سازمان بورس ندارد، بلکه بسیاری از این تحولات متاثر از تصمیمات وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت امور اقتصادی و دارایی و حتی بانک مرکزی است، به همین دلیل نمیتوانیم انگشت اتهام را فقط به سمت سازمان بورس نشانه برویم. البته به نحوه عملکرد سازمان بورس هم انتقاداتی وارد است اما اینکه تمام تقصیرها را گردن مدیران این سازمان بیندازیم، کار درستی نیست.
شما برای بهبود عملکرد سازمان چه پیشنهادی دارید؟
همانطور که پیشتر نیز توضیح دادم سازمان بورس میتواند اقداماتی برای سامانبخشی به اوضاع بازار انجام دهد. در وهله اول مدیران این سازمان باید هرچه سریعتر به وضعیت سودآوری و پوشش بودجه شرکتها ورود کنند، چون عمده شرکتها وضعیت عملکردی خیلی خوبی داشتند که در گزارشات ۶ ماهه و ماهانه، این موضوع کاملا محسوس است. سازمان بورس باید گزارش سودآوری (EPS) را به شرکتها ابلاغ کند تا شرکتها موظف شوند به این مسئله ورود کنند و در واقع وضعیت به همان سیستم قبلی بازگردد. این مسئله باعث خواهد شد سهامداران با دیدن گزارش شرکتهایی که وضعیت سودآوری خوبی دارند، دیگر به فکر فروش سهام خود نیفتند.
دومین پیشنهاد من این است که حجم مبنا را بالا ببرند. معنی ندارد سهمی با تعداد کمی معامله، ناگهان ۵ درصد منفی یا مثبت شود! بهنظرم باید حجم مبنا (تعداد سهامی که از یک نماد در طول یک روز میتواند معامله شود) را بالا برد چون بهنسبت حجم بازار این میزان بهشدت پایین است.
بهاعتقاد من باید با یک مطالعه کارشناسی در این زمینه، حجم مبنا نیز افزایش پیدا کند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد دیگر شاهد این نخواهیم بود که مثلا یک سهم با تعداد ۴ میلیون معامله منفی شود!
اصلا معنا ندارد که مثلا شرکتی با ارزش ۱۰ هزار میلیارد تومان، تنها با فروش ۲۰ میلیارد تومان، ۵ درصد مثبت یا منفی شود.
این اقدام میتواند بهخوبی جلوی روند نزولی شدن شاخص را بگیرد. اگر ما روند ریزش شاخصها را کند نکنیم، فروشندگان جدیدی پیدا میشوند که حتی در برخی موارد تمایلی به فروش هم ندارند. در عین حال این سهامدار این ذهنیت را نیز دارد که برخی دیگر، سهم خود را زودتر فروخته و ضرر کمتری هم متحمل شدهاند. اگر این ذهنیت در بین سهامداران به یک یقین تبدیل شود، افراد بیشتری به صفهای فروش خواهند پیوست؛ از همین رو معتقدم حجم مبنا باید تا اندازه قابلتوجهی افزایش پیدا کند تا فقط در صورت فروشهای سنگین نرخ یک سهم کاهش پیدا کند.
هر دو موردی که ذکر کردید احتیاج به یک پیشفرض دارد و آن هم آگاهی و آشنایی سهامداران نسبت به بازار سرمایه است. فکر نمیکنید باید کاری در این زمینه انجام شود؟
دقیقا سومین پیشنهادی که برای سازمان بورس دارم که اتفاقا جزو وظایفش هم محسوب میشود، آموزشدهی به سهامداران است. افراد باید بدانند که چه سهمهایی ارزنده هستند یا اینکه بتوانند قیمتها را تخمین بزنند و با سایر سهمها مقایسه کنند؛ بهعنوان نمونه درحالحاضر شاخص کل در کانال یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحدی است. باتوجه به تاثیرپذیری سهام شرکتهای بورسی از نرخ ارز باید این نکته را بررسی کنیم که نرخ ارز قبلا چقدر بود و حالا که ارزان شده چقدر است؟ و به تبع سهام فلان شرکت قبلا چه میزان ارزش داشته و حالا با نرخ جدید دلار در چه سطح ارزشی قرار دارد؟
این مسئله زمانی اهمیت مییابد که بدانیم چند ماه قبل بهدنبال صعودهای ناگهانی ماههای نخست سال، سهام برخی شرکتهای قابلمعامله در تالار شیشهای بالاتر از ارزش واقعی خرید و فروش میشدند، اما الان میبینیم که باتوجه به ریزش شاخصها در ماههای گذشته، بسیاری از سهمها نسبت به ارزش حقیقی خود نرخ کمتری دارند و بهترین گزینه برای خرید هستند. در چنین شرایطی اصلا منطقی نیست که یک سرمایهگذار سهم شرکتهای ارزنده را بفروشد، چراکه در واقع داراییاش را زیر نرخ واقعی فروخته است. دلیل این واکنش اشتباه هم دقیقا همان مسئله نبود آموزش صحیح است و سازمان بورس باید هرچه زودتر فکری به حال این مشکل کند تا با آموزش درست جلوی رفتارهای هیجانی و احساسی نوسهامداران گرفته شود.
از طرفی گزارشهای تحلیلی هم باید در کنار آموزش با کیفیت بالا، در سطح گستردهای در اختیار سهامداران قرار بگیرد؛ بهعنوان مثال در یک دوره زمانی در دنیا (بهویژه زمانی که انتشار امیدنامههای کاغذی مرسوم بود) وقتی یک عرضه اولیه انجام میشد، مضربی از میلیون نسخه گزارش امیدنامه و معرفی سهام منتشر و بین سهامداران توزیع میشد. حالا که امکانات فضای مجازی و فناوریهای مبتنی بر اطلاعات در دسترس سازمان بورس قرار دارد، میتوانند این گزارشات را بهراحتی بهصورت PDF در اختیار فعالان بازار بورس قرار دهند. شرکتها نیز باید همکاری کنند و این گزارشها را با ادبیاتی که برای عموم قابل درک باشد، در مقیاس گسترده انتشار دهند.
درحالحاضر چنین اتفاقی رخ نمیدهد؟
الان فقط چند سایت غیررسمی و سایتهای سیگنالفروشی (که زمانی سیگنال خرید میدادند و حالا سیگنال فروش میدهند) در این زمینه فعال هستند که در بسیاری از موارد هم اطلاعات غلط منتشر میکنند. این سایتهای غیررسمی نباید اجازه چنین کاری را داشته باشند، چون نه تخصص این کار را دارند و نه کارشان مجاز است. فعالیت این سایتها باید کنترل شود و نباید اجازه جهتدهی به سهمها را داشته باشند.
ما ظرفیتهایی داریم که بهراحتی میتوانیم از آنها استفاده کنیم؛ برای مثال سامانه تحلیل دادههای ناشران (تدان) میتواند این وظیفه را برعهده بگیرد. این سامانه در واقع مرجعی برای انتشار گزارشات تخصصی توسط نهادهای تخصصی است. سازمان بورس بهراحتی میتواند از این ظرفیت استفاده کند. ازسوی دیگر این ظرفیتهای قانونی باید به مردم بهصورت گسترده معرفی شوند تا مخاطبان و سهامداران بهراحتی بتوانند به گزارشات درست که بسیار باارزش است و در جهتدهی بازار نیز اهمیت بالایی دارد، دسترسی پیدا کنند.
پیشنهاد بعدی شما چیست؟
بهنظر من رونق بازار همواره بستگی به عرضه محصولات و سهام جدید دارد؛ از همین رو پیشنهاد چهارم من تداوم عرضههای اولیه است، چراکه بهشدت به بازار کمک میکند. عرضههای اولیه باعث ایجاد یک خط جدید سرمایهگذاری و به تبع آن سودآوری جدید میشوند که بیشتر بهنفع سهامداران خواهد بود. در این صورت نقدینگی بیشتری هم به بازار جذب و قدرت ریسکپذیری هم متعادلتر خواهد شد. بهاعتقاد من سازمان بورس باید بورس و فرابورس را مکلف کند تا با شدت بیشتری عرضههای اولیه را ادامه دهند.
بسیاری از تازهواردان به بورس معتقدند دولت باید عرضههای اولیه را ادامه دهد تا بازار همواره مثبت باشد. نظر شما در این باره چیست؟
اتفاقا زمانی که بازار دائم مثبت یا منفی باشد، نشانه وجود مشکل است. اصلا امکان ندارد که یک بازار دائم مثبت یا منفی باشد. زمانی که شاخصها همیشه مثبت است به این معناست که قیمتها بهطور غیرواقعی بالا میروند. وقتی شاخصها دائم منفی میشود هم نشانگر ارزان شدن غیرواقعی و بیش از حد سهام است. زمانی که نهادهایی مانند وزارت صنعت، معدن و تجارت گزارشاتی را تهیه میکنند، نباید نگران نوسانات بازار سهام باشیم، بلکه بای به فکر شفافسازی باشیم.
پس تکلیف سیاستهای حمایتی دولت چه میشود؟
اتفاقا من شخصا با سیاستهای حمایتی بهشدت مخالفم، چراکه ما اگر اطلاعات درست و کامل را در اختیار سرمایهگذار قرار دهیم خودش بهترین تصمیم را اتخاذ میکند و نیازی به حمایت من و شما ندارد، اما فرض کنید اینکه برخی منتظرند نرخ دلار کاهش پیدا کند تا همه سهمها منفی شوند یا دلار گران شود تا همه سهمها مثبت شوند کاملا ذهنیت غلطی دارند. بهطور قطع عواقب هر رویداد اقتصادی برای برخی از شرکتها منفی و برای برخی دیگر مثبت است.
پس باوجود این اگر ارز به نرخ واقعیاش برگردد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
بهاعتقاد من اگر تحریمها برداشته شود و نرخ ارز به سطح واقعی برگردد، وضعیت تولید، فروش و صادرات شرکتها بهتر میشود. طبیعی است که در این صورت نرخ سهام شرکتها نیز افزایش خواهد یافت. اینطور نیست که نرخ دلار بالا برود، سودآوری هم افزایش پیدا کند یا برعکس!
باید توجه داشته باشیم که بسیاری از شرکتهای بزرگ صادراتمحور ما در شرایط تحریم محدودیت فروش داشتند و هزینههای فروش در شرایط تحریم افزایش داشته است. به امید خدا اگر تحریمها لغو شوند فروش شرکتها هم وضعیت بهتری خواهد داشت و بسیاری از مشکلات ما حل میشود. این اتفاق طبیعتا روی سودآوری سهام شرکتها نیز تاثیر مثبت و مستقیم دارد.
اما نگاه مسئولان سازمان به بازار بورس خیلی روزمره و آنی است؛ اینطور نیست؟
بله متاسفانه. نباید با بستر بازار کاری کرد که سهامداران با نگاههای بلندمدت و میانمدت تنبیه شوند. نباید اینطور باشد که افراد فکر کنند هر کس سهم خود را فروخته در حاشیه امنیت قرار گرفته و بازار هم که منفی است، پس هر که نگاه بلندمدت به بازار دارد شکست خواهد خورد. این نوسانهای شدید، ضعف آموزش، حجم مبنای پایین، نبود شفافیت و همچنین نبود تحلیل درست از وضعیت بازار موجب میشود شرایط بدتر شود و سرمایهگذاران نیز تصمیم درستی نگیرند. این مسائل باید توسط خبرگان مورد بحث و بررسی قرار گیرد و روزنامههای تخصصی مانند روزنامه شما باید این موضوعات را پیگیری کنند تا خروجی مثبتی در اختیار مدیران قرار گیرد و آنها نیز با استفاده از چنین بررسیهای تخصصی دست به کار شوند و بازار را از این وضعیت خارج کنند!