چهارشنبه 08 فروردین 1403 - 27 Mar 2024
کد خبر: 9091
تاریخ انتشار: 1400/10/05 13:10

روح آدم‌ها را بخرید

مهری اسکندری- روانشناس

 امروز صبح گوشی را که برداشتم، هنوز در فکر حکایتی بودم که دیروز برایم ارسال شده بود. مخاطبی نوشته بود: 

«سلام دوست عزیز نادیده من، شنیده‌ام که به قصه زندگی آدم‌ها اهمیت می‌دهی، شنیده‌ام که بعضی جاها قصه آدم‌ها را می‌نویسی. خواستم قصه مرا هم بنویسی تا برخی بخوانند. شاید درس عبرتی شود برای ساده‌لوحانی امثال من و هشداری برای کسانی که با روح و روان دیگران بازی 

می‌کنند.

من زنی هستم که تمام سال‌های زندگی‌ام را به امید رسیدن به آرزوهایم سپری کردم؛ آرزوهایی که همیشه چند پله بالاتر از واقعیت زندگی من بودند. نه اینکه فکر کنید یک جا نشستم تا آرزوهایم محقق شوند. تمام عمر تلاش کردم تا به آنها برسم، اما باز چند پله پایین‌تر بودم.

دیگر فرزندانم بزرگ شده و هر یک در مسیر زندگی خود به سراغ آینده و آرزوهای خود رفته‌اند. همسرم هم عمرش را داد به شما؛ من ماندم و تنهایی‌ام در این روزگار...

تازه داشتم به تنهایی‌ام عادت می‌کردم که با شخصی به‌اصطلاح استاد آشنا شدم که از آرزوهای من برایم تصویری به زیبایی بهشت برین ترسیم کرد و گفت جایگاه تو اینجایی که ایستادی نیست و...

خلاصه باز چراغ آرزوهایم روشن شد و شب و روز من با تلاش دوباره برای رسیدن به کعبه آمال گذشت. در این چرخه زندگی دیگر نه غم تنهایی بود و نه انتظار مرگ! 

بعد از مدتی برای دیدار و راهنمایی به سراغ «استاد» رفتم که شنیدم بی‌خبر رفته و اثری از او نیست.

روحم شکست و خرد شد. 

برج امید، آرزو، آینده و هر چه این مدت خون را در رگ‌هایم جاری ساخته بود، فرو ریخت. حیرت‌زده فقط به خودم می‌گفتم: چرا آمد و چرا رفت؟ چه نیازی به برپایی این غوغا در درونم بود؟ چرا خلوت مرا گل‌آلود کرد؟ چرا با روح من بازی کرد و رفت؟»

هنوز در فکر نوشته‌های دوست نادیده بودم که کلیپ ارسالی دوست عزیزی نظرم را جلب کرد...

کلیپ، حکایت پسربچه‌ای بود از سال‌های دور که خود را به آب و آتش می‌زد تا پول خرید یک شیشه نوشابه خنک را فراهم کند. فروشنده‌ با دیدن تلاش کودک، نوشابه را رایگان در اختیار کودک قرار می‌دهد و از او قول می‌گیرد که پولش را خرج تحصیل کند.

در نهایت با خود به این نتیجه رسیدم: یک فرد می‌آید و روح آدم‌ها را همچون شیشه خُرد می‌کند و دیگری روح آدم‌ها را جلا می‌بخشد! 

یکی زنگار بر جانش، زند زخمی به دامانم

یکی چون‌آینه پاک ‌است و مرحم بر دل و جانم! 

Instagram: mehri_esk

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/4v6yp3