سه‌شنبه 29 اسفند 1402 - 19 Mar 2024
کد خبر: 2143
تاریخ انتشار: 1400/07/06 14:31

به‌بهانه چهلمین روز درگذشت غریبانه استاد فروتنی

ناصر بزرگمهر- مدیر مسئول

قصه‌ها تخیل انسان را برمی‌انگیزند و موجب انبساط‌ خاطر می‌شوند، خیال را گسترش داده و انسان را به پرواز وامی‌دارند. در کتاب «کلاس انشا» نوشتم که خیلی‌ها معتقدند قصه با کودکان آغاز شده و برای خواب کردن آنها به‌وجود آمده است و دلیل شکل‌گیری آن را تا امروز، کودکانی می‌دانند که دوست دارند قصه بشنوند تا بخوابند.

اما سوال مهم این است که آیا واقعا قصه برای خواب کردن مردم یک جامعه به‌وجود آمده یا بیدار کردن آنها؟

بسیاری از اندشمندان، از جمله استاد صفدر تقی‌زاده معتقد بودند و هستند که داستان کوتاه و بلند به هر دلیلی که به‌وجود آمده باشند، امروزه در مسیر بیدار کردن و برانگیزاندن و آگاه کردن مردم حرکت می‌کنند و به همین دلیل است که توجه به مفاهیم روزمره زندگی در قصه‌ها، نشانه بیداردلی جوامع و عاشقان آگاهی و بیدار شدن است.

قصه‌ها در جوامع یکتاپرست، معمولا با یکی بود و یکی نبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود، آغاز می‌شوند و فرهنگ دینی را پشتوانه خود دارند.

در فرهنگ کهن سرزمین‌های تاریخی مثل ایران، هند، چین، مصر و بخشی از امریکای لاتین، اروپا و... قصه‌ها نقش کلیدی داشته و پیوند امروز با دیروز جوامع به‌شمار می‌روند.

استاد صفدر تقی‌زاده، مترجم، محقق و نویسنده بزرگ و همشهری عزیز آبادانی در مقدمه مجموعه‌ای که از قصه‌های نویسندگان مختلف جمع کرده بود، می‌نویسد: بشر از زمان‌های قدیم، شوقی به داستان‌گویی داشته و داستان‌ها را سینه به سینه نقل کرده است. می‌توان نخستین شکل داستان را، اسطوره‌های کهن دانست که باورها و رازورمزهای جهان طبیعی را باز می‌تاباند. شاید از قدیمی‌ترین داستان‌های نوشته شده، قصه مصری دو برادر باشد که روی پاپیروس، قرن‌ها پیش از میلاد مسیح نوشته شده یا داستان‌های کتاب مقدس مثل داستان ایوب و داستان‌های هزارویک شب و قصه‌های کانتربوری اثر چاسر از قرون وسطا و اوایل رنسانس که به یادگار مانده‌اند. داستان کوتاه به‌شکل امروزی از قرن نوزدهم و با نهضت رمانتیک سر بر آوردند.

استاد تقی‌زاده می‌گوید: خوانندگان در قدیم می‌گفتند هنگام خواندن یک رمان، خود را گم می‌کنند و امروز می‌گویند به این دلیل داستان کوتاه می‌خوانند که خود را پیدا کنند. داستان کوتاه از زندگی مردم نشأت می‌گیرد. داستان کوتاه بهتر می‌تواند موقعیت‌ها و لحظه‌های حساس و ناپایدار و رویدادهای تند و زودگذر را تصویر کند. بررسی دقیق و تحلیل وقایع و شخصیت‌پردازی مفصل مختص رمان است و در دوره‌هایی که هر روز حادثه‌ای رخ می‌دهد، فرصت بررسی دقیق نیست.

داستان کوتاه در جوامعی که مدام دستخوش ناآرامی و بی‌ثباتی هستند، کاربرد بیشتری دارد. فرم داستان کوتاه مناسب جوامعی است که عنصر نابسامانی، حرکت و حادثه و سرعت در آن بیشتر است.

حالا در دوره کرونا، در دوران سرعت حوادث سیاسی، تاریخی و اجتماعی، هر روز عنصر نابسامانی قصه‌های کوتاه را در مرگ عزیزانی می‌بینیم که هر کدام‌شان وزنه‌ای در حوزه فرهنگ و ‌هنر و تاریخ و ادبیات این سرزمین هستند.

رفتن استاد تقی‌زاده، خود عنصر نابسامانی یک قصه بلند است. از قصه نوشتم تا این یادداشت کوتاه را بهانه قرار داده و از استاد صفدر تقی‌زاده، استاد پیشکسوت و نامدار خوزستانی به نیکی یادی کرده باشم و در چهلم سفر غریبانه ایشان ارادتم را اعلام کنم.

استاد تقی‌زاده، زاده ۲۷ تیر ۱۳۱۱ در آبادان بود که ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ دور از وطن، در امریکا درگذشت. وی در دبیرستان رازی و آموزشگاه فنی آبادان که بعدها دانشگاه صنعت نفت شد، درس خواند و زبان انگلیسی را همان جا آموخت. او کار ترجمه را از دوران دانشجویی با همراهی محمدعلی صفریان آغاز کرد و شماری از آثارش را با همکاری او به نگارش درآورد.

 خودش در این باره گفته است: دو سه صفحه را بنده ترجمه می‌کردم و دو سه صفحه را صفریان؛ بعد هر کدام ترجمه دیگری را می‌برد و می‌خواند و نکاتی که به‌نظرش می‌رسید یادداشت می‌کرد. در ادامه این نکات را با هم مرور می‌کردیم و دوباره مطلب را می‌خواندیم و آن را پاک‌نویس‌ می‌کردیم. کار وقت‌گیری بود، اما ترجمه نسبتا دقیق و رضایت‌بخشی از آب درمی‌آمد.

از ترجمه‌ها و آثار استاد می‌توان به کتاب‌های آنا کریستی اثر یوجین اونیل، مرگ در جنگل اثر شروود اندرسن، اهریمن پیر اثر پرل باک، چرخ‌فلک اثر آرتور شنیتسلر، مجموعه نمایشنامه سفر دور و دراز به وطن، تورتیلا فلت اثر جان اشتاین بک، بزرگ‌ترین شخصیت‌های قرن بیستم، داستان‌های کوتاه از نویسندگان ایران و جهان، رمان برگزیده معاصر اثر آنتونی برجس، داستان‌های کوتاه ایران و جهان، تاریخ تمدن: رنسانس اثر ویل دورانت، زائران غریب اثر گابریل گارسیا مارکز، یوجین اونیل اثر جان گسنر، اگر ادبیات وجود نداشت اثر اثر دوریس لسینگ، شعر جهان اثر سی.‌کی.‌ویلیامز، غیب‌گویی: یودیت اثر پیتر هاندکه، فیلمنامه‌نویسی به سبک گودار اثر اومبرتو اکو، جهنم روی زمین اثر رابرت جیمز، سیل اثر پیتر هاندکه، کمال اثر ولادیمیر ناباکوف، بعضی چیزها پایدار می‌مانند، روشنایی مثل آب است، سرودی برای بوی هیزم، واقعه‌ای سر پیچ خیابان، سهم من کو؟، ۲۲ شعر از رابیندرانات تاگور، شکوفایی داستان کوتاه در دهه نخستین انقلاب و ده‌ها کتاب و مقاله دیگر اشاره کرد.

صفدر تقی‌زاده از دوستان نزدیک نجف دریابندری بود و من این سعادت را داشتم که از سالیان دور و از طریق خانواده محترم پورمومن با ایشان آشنا شوم. حدود ده پانزده سال قبل، دو نوبت، یکی برای جشنواره ادبیات داستانی نفت و دیگری تدریس در کلاس حوزه هنری به آبادان دعوت شدم و هر دو بار با استادان تقی‌زاده و نجف دریابندری همسفر و همسفره شدم و در یکی دو روز سفر از دانش و مهربانی‌شان بهره‌مند بودم.

آبادان و خوزستان در طول تاریخ، تنها با درخت همیشه ایستاده خود و ‌میوه شیرین و پربرکت خرما و طلای سیاه و تولید ثروت برای ایران و داشتن عناوین متعدد نخستین‌ها و مقاومت در جنگ و صدها شهید و جانباز و زیبایی‌های طبیعی و گل‌های کاغذی نیست که به شهرت رسیده است؛ در حوزه فرهنگ و هنر هم با بزرگانی چون استاد نجف دریابندری، استاد صفدر تقی‌زاده، استاد محمدعلی صفریان که از مترجمان بزرگ سرزمین‌مان به‌شمار می‌روند، استاد امیر نادری، استاد ناصر تقوایی و سیروس مقدم به‌عنوان فیلمسازانی برجسته، استاد جمشید ملک‌پور نویسنده و پژوهشگر بزرگ تئاتر، استاد اسماعیل حاکمی در ادبیات، رویا پیرزاد داستان‌نویس ارزشمند، رویا افشار بازیگر برگزیده سینما و تئاتر، حمید فرخ‌نژاد و بیژن امکانیان بازیگران ارزشمند سینما و ده‌ها نویسنده کم‌نظیر چون نسیم و منصور خاکسار، اصغر عبدالهی، قاضی ربیحاوی، عدنان غریفی، محمد ایوبی و صدها شاعر و نقاش و موسیقیدان و استاد دانشگاه که از این خطه حاصل‌خیز به پا خاسته، آرام آمده و آرام رفته‌اند شهرت بسزایی دارد.

استاد صفدر تقی‌زاده یکی از این بزرگانی بود که آرامش او، آرام آمدن و آرام رفتنش مثال‌زدنی است. آخرین دیدار با استاد صفدر تقی‌زاده، قبل از کرونا و سالگرد تولد جناب اسداله خان امرایی، مترجم پرکار و عاشق بود. من و استاد تقی‌زاده و فرهاد عابدینی و غلامحسین سالمی چند کلامی درباره اسد حرف زدیم و بعد فرصتی بود که تجدیدخاطره کنیم و از آبادان بگوییم و بر کارون خیال سوار شویم و در اروند ذهن گشتی بزنیم.

غلامحسین سالمی، کلاه بر سر به جمع آمده بود و در میانه کلام من، کلاه خود را بر سر من گذاشت تا عکسی به یادگار بگیریم. استاد تقی‌زاده با خنده گفت به همین سادگی، جنوبی‌ها کلاه بر سرشان می‌رود.

خندیدیم و گفتم آن‌هم کلاه یک جنوبی دیگر.

یاد و خاطره این دو استاد بزرگ ادبیات، صفدر تقی‌زاده و نجف دریابندری، دو خوزستانی عزیز ما، برای همیشه تاریخ گرامی باد.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/4vzoj2